مصاحبه با آية اللّه‏ سيد احمد مددى - صفحه 326

تعدادى احاديث داريم كه راوى آنها ابن فضّال اند . من احتمال مى دهم كه محمّد بن على همين صيرفى باشد . عده اى احتمال داده اند كه محمّد بن على بن محبوب باشد ، كه اين، بسيار بعيد است ؛ چون طبقه اش به او نمى خورَد. اين جا ما مى توانيم اين تحليل را قبول كنيم كه محمّد بن على صيرفى ، از لحاظ رجالى، ضعيف است ؛ امّا به لحاظ فهرستى، نه ؛ چرا؟ چون محمّد بن على، هيچ روايتى از امام ندارد و راوى آخر نيست؛ فقط ناقل آثار است. از جميل بن درّاج نقل مى كند . محمّد بن على، خودش مبدع اثر نيست. لذا طبق مبانى قدماى اصحاب ما ، نظر، روى اين كتاب مى رفته، نه شخص . غايت و هدف ما در آن جا نسخه و روايت مى شود و لذا اين شبهه را به راحتى مى توان از طرف كلينى جواب داد .
ميرزا محمّد استرآبادى، مطالب خوبى در الفوايد المدنية دارد . هم مطالب عقلى ، و هم مطالب نقلى كه حرف هاى او داراى يك ظرافتى است ؛ ولى اين تأويل و تحليلِ فهرستى، مال من است . مرحوم مجلسى، ده ها بار در شرح كتاب من لايحضره الفقيه دارد : «و رواهُ الكلينى عن سهل و سهل بن زياد طريقها». اين، اشاره به همين تحليل فهرستى است كه من معتقدم و ارائه مى كنم . سهل، راوى از امام نيست . ما ده ها حديث از سهل بن زياد داريم كه از وشّاء يا از بزنطى نقل مى كند . ۱ اينها همه نتيجه بحث هاى فهرستى

1.بزنطى، كتاب جامع معروفى داشته است. آن قدر اين كتاب معروف بوده كه حتّى مرحوم ابن ادريس در آخر سرائر استطرافى هم كرده : «من ذلك مستطرفنا من كتاب الجامع صاحب الرضا عليه السلام ». البته اين اشتباه است و از اغلاط است . من نديده ام كسى متوجّه اين مسئله شده باشد . اين، از اغلاط ابن ادريس است . اين جامع، مال بزنطى نيست. مرحوم ابن ادريس ، حديث شناس نبوده و بسيار در حديثْ ضعيف بوده و اشتباهات متعددى در مستطرفات دارد . حتّى اشتباه هاى واضحى كه آقاى خويى هم در بعضى از مطالبشان نوشته اند . اين اواخر فقط كتاب محمّد بن على بن معروف را قبول كرده بودند ؛ چون به خط شيخ بوده و نيز كتاب ابان را . ايشان نوشته اند كه ابن ادريس اشتباه كرده و در كتابش نوشته : «صاحب الصادق و الباقر» و حديثى در آن جا نقل كرده : «حدّثنا ابان عن فلان عن قاسم بن عروه عن فلان عن الرضا عليه السلام ». اين كتاب، قطعا مال ابان بن تغلب نيست ؛ چون ابان بن تغلب، شش سال قبل از تولد امام رضا عليه السلام فوت كرده و در سند اين روايت با دو واسطه از امام رضا عليه السلام نقل مى كند. من احتمال دادم كه اين كتاب، مال محمّد بن بزّاز بجلى باشد كه در كتاب قرب الاسناد هم مرحوم حميرى از ايشان نقل مى كند و قطعا ابن ادريس، اشتباه كرده است.

صفحه از 368