علم موروثی ائمه به تحدیث چه نیازی داشتهاند؟ او که بر نصوص بسنده میکند، به اجمال میگوید که به تصریح ائمه اگر زیادتِ علمِ ناشی از تحدیث نباشد، آنچه نزد ایشان است، به پایان خواهد رسید.۱ پسینیان کوشیدهاند تا این ابهام را روش سازند؛ برای نمونه مجلسی در این حدیث چندین احتمال داده است؛ از جمله آن که ممکن است بقای علوم آنها به چنین حالاتی مشروط باشد و شاید علم مستفاد تفصیلی از دانستههای اجمالی آنها باشد و به ائمه امکان استنباط تفصیل مطالب بدهد. نیز شاید منظور این باشد که بدون این حالات اظهار علوم برای امامان جایز نیست. همچنین، ممکن است مراد تمام شدن علومی چون معارف الهی یا امور بدائی باشد که در حیطه حلال و حرام نیست.۲
ملا صالح مازندرانی علم خداوند را به سه دسته تقسیم میکند: علمی که به خداوند ویژه است و کس را از آن آگاه نساخته است. علمی محتوم که برای انبیا و اوصیا آشکار ساخته و در آن تبدیل و تغییری رخ نمیدهد و علمی که در آن بداء رخ میدهد. به باور او، مراد از علم حاصل از تحدیث همین قسم است که اگر خداوند ائمه را از آن نیاگاهاند، راهی بدان ندارند.۳
علامه طباطبایی معتقد است که دلیل نیاز به الهام و تجدّد و تدریج در علم امام، به حسب مقام عنصری او است و گر نه، امام به حسب مقام نورانیت ممکن است به چیزی علم ثابت داشته باشد و علم به همان معلوم به حسب مقام عنصری به الهام جدید منوط باشد.۴ او در جایی دیگر، علوم ائمه را به دو دسته تقسیم میکند: علمی مانند بدیهیات که از نظرشان غایب نمیگردد و علومی که به تأمّل و توجّه نیاز دارد؛ به گونهای که هرگاه خواستند، بدانند، میدانند و ممکن است از راه صعود ارواح ایشان در شبهای جمعه و توجّه به مقام نورانیت به دست بیاید.۵
1 - 1 - 3. توسّم۶ و فراست
این منبع شناختی، ائمه را بر شناخت باطن مردمان توان میسازد. از دیدگاه محمد بن
1.. همان، ص۴۱۵ - ۴۱۶، ح۱ - ۸، ص۱۵۱، ح۵،
2.. بحار الأنوار، ج۲۶، ص۸۹؛ مرآة العقول، ج۳، ص۱۰۶.
3.. شرح الکافی، ج۶، ص۲۴.
4.. «بحثی کوتاه در علم امام»، ص۳۹۴.
5.. «علم امام و عصمت انبیا و اوصیا»، ص۳۲۹ - ۳۳۰.
6.. توسّم را در لغت به دیدن اثر (العین، ج۷، ص۳۲۱)، نگاه به علامت رهنما (معجم مقاییس اللغة، ص۱۰۲۲) و زیرکی (لسان العرب، ج۱۲، ص۶۲۶) معنا کردهاند.