روایات عاشورایی مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی در میزان نقد و بررسی - صفحه 171

تاریخی از حضور ایشان در کربلا سخنی به میان نیاورده‌اند. حتی اگر این مشاجره در مدینه صورت گرفته باشد، گزارشی از این رویداد در مدینه نیز در کتب تاریخی وجود ندارد.

البته ابن سعد در طبقات نقلی صریح‌تر، اما بدون سند دارد. وی می‌نویسد:

۰.و قد كان العباس ‌بن ‌علی، قال لجعفر و عبدالله: ابنی علی تقدما، فإن قتلتما ورثتكما و إن قتلت بعدكما ورثنی ولدی و إن قتلت قبلكما ثم قتلتما ورثكما.۱

اما دو نقل ابوالفرج و ابن سعد در تعارض آشکاری هستند؛ چرا که در نقل ابوالفرج حضرت عباس علیه السلام به همه برادران خود چنین خطابی دارد، اما در نقل ابن سعد خطاب به دو برادر خود جعفر و عبدالله است. در نقل ابوالفرج سخن از مشاجره وارث حضرت عباس علیه السلام با عمر اطرف است که به وقوع پیوسته است، اما در نقل ابن سعد حضرت عباس علیه السلام می‌گوید: «اگر من هم مانند شما کشته شوم، فرزندم وارث ما خواهد بود»؛ اما هیچ سخنی از وقوع چنین امری، یعنی به ارث رسیدن اموال برادران به عبیدالله نیست. از سویی دیگر، لحن سخن عباس علیه السلام لحنی نیست که از شخصیتی این چنینی صادر شده باشد؛ اما تعبیری که از دینوری بر جای مانده لطیف‌تر و با شخصیت حضرت عباس علیه السلام سازگارتر است، وی می‌نویسد:

۰.العباس ‌بن ‌علی قال لإخوته:...‏ تقدموا، بنفسی أنتم، فحاموا عن سیدكم حتی تموتوا دونه، فتقدموا جمیعاً، فصاروا امام الحسین علیه السلام یقونه بوجوههم و نحورهم.۲

ثانیاً. با توجه به شهادت امیرمؤمنان علیه السلام در سال چهلم و واقعه عاشورا در سال شصت و یکم، سنّ سه فرزند ام البنین عبدالله، جعفر و عثمان از بیست و یک سال بالاتر بوده است. از این رو، با توجه به شرایط آن زمان، ازدواج هر سه نفر آنها بعید نخواهد بود. تنها نداشتن فرزند است که سبب شده حضرت عبّاس علیه السلام آنها را پیش راند تا مواریث ایشان را از آنِ خود کند. از سویی دیگر، در صورت ازدواج برادران پسران امّ البنین، مواریث‌شان به همسران‌شان خواهد رسید، نه برادرشان عبّاس علیه السلام؛ ضمن این که طبیعی است با وجود امّ البنین، عبیدالله فرزند حضرت عباس علیه السلام هرگز نمی‌توانست ارث همه آنها را [پدر و عموهای شهیدش که فرزند نداشتند] به تنهایی ببرد؛ زیرا اگر کسی بمیرد یا شهید شود، در حالی که فرزند و زن هم نداشته باشد و پدرش نیز در حال حیات نباشد، همه ارث تنها به مادر

1.. الطبقات ‏الكبری، خامسة۱، ص۴۷۵ - ۴۷۶.

2.. الأخبار الطوال، ص۲۵۷.

صفحه از 189