احادیث صعب و مستصعب - صفحه 10

دل‏هایتان از آن رمید و آن را نفهمیدید، آن را به خدا و پیامبر و دانای خاندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم بازگردانید که هلاک شده کسی است كه برایش حدیثی گفته شود که تحملش را ندارد و بگوید: به خدا سوگند! این نیست، به خدا سوگند! این نیست. انکار، کفر است.

حدیث دیگر، از امام باقر علیه السلام است که می‌فرماید:

۰.إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ أَجْرَدُ ذَكْوَانُ‏ وَعْرٌ شَرِیفٌ كَرِیمٌ، فَإِذَا سَمِعْتُمْ مِنْهُ شَیئاً وَ لَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ فَاحْتَمِلُوهُ وَ احْمَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ، وَ إِنْ لَمْ تَحْتَمِلُوهُ وَ لَمْ تُطِیقُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَی الْإِمَامِ الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم، فَإِنَّمَا الشَّقِی الْهَالِكُ الَّذِی یقُولُ: وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا. ثُمَّ قَالَ: یا جَابِرُ! إِنَّ الْإِنْكَارَ هُوَ الْكُفْرُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ؛۱

۰.ای جابر، حدیث ما سخت، دشوار، صاف [و بی پوشش و فهمش] نیازمند تیزهوشی، بی پیرایه، نفیس و ارزشمند است. پس هر گاه چیزی از آن شنیدید که دل‏هایتان در برابر آن نرم شد، آن را بپذیرید و خدا را بر آن سپاس بگزارید. و اگر تحمل نکردید و تاب نیاوردید، آن را به امام دانا از خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بازگردانید که شوربختِ هلاک شده کسی است كه بگوید: به خدا سوگند، این نیست. امام سپس فرمود: ای جابر، انکار، کفر ورزیدن به خدای بزرگ است.

روشن است که اگر تحمل حدیث صعب به معنای فهم آن باشد، متضاد آن، نافهمی و جهل است، نه انکار. حال، اگر کسی بگوید: انکار گاه به معنای نشناختن و نافهمی به کار می‌رود و نکوهش امام علیه السلام نیز ناظر به این نکته است که در حالت نافهمی باید توقف نمود و نه انکار، می‌گوییم: هر دو روایت، انکار را موجب بیرون رفتن از دین و کفر دانسته‏اند. روشن است که انکار ساده برخی احادیث دشوارفهم و یا برخی فضایل، نمی‌تواند موجب این حکم شدید باشد. این انکار، به معنای دروغ شمردن روایت و انکار مقام امامت است که اگر اگاهانه و با توجه به منشأ الهی آن باشد، به انکار ضروری دین باز گردد و موجب خروج از دین می‌شود. این نکته در روایت دوم بیان شده است.۲

قرینه‏های خارجی

دسته دیگری از روایات وجود دارند که «امر» اهل‏بیت علیهم السلام را صعب و مستصعب دانسته‏اند. این روایات در کتاب بصائر الدرجات، بلافاصله پس از باب صعوبت احادیث

1.. بصائر الدرجات، ص۲۲، ح۹؛ رجال الکشی، ج۲، ص۴۳۹، ح۳۴۱.

2.گفتنی است این روایت در الکافی بدون واژه «فضائلهم» نقل شده است (الکافی، ج۱، ص۴۰۱، ح۱۰ مجموعه).

صفحه از 19