دنیوی در حین سجده، ابهام و سؤال داشته است و نتیجه سكوت امام علیه السلام پس از گزارش او، تقریر و امضای عمل ابو بصیر است. محقق اردبیلی نیز به همین نكته اشاره كرده است.۱
_ صدوق، با سند خود از صفوانبنیحیی نقل میكند كه وی گفت:
۰.ابو قُرّه، دوست و یار جاثلیق، از من خواست او را خدمت امام رضا علیه السلام ببرم [و زمینه این دیدار را فراهم آورم، من خدمت حضرت رسیده و] از ایشان خواستم برای این كار اجازه دهد، حضرت فرمود: او را بیاور!
چون ابو قرّه خدمت امام رسید، فرش آن جا را بوسید و ابراز داشت:
۰.بر حسب دین و آیین ما، ما موظفیم [در دیدار] با بزرگان و اشراف زمانمان، چنین رفتار نماییم.۲
این حدیث، ادامه دارد و گزارش صفوان از گفت و گوی امام با ابو قرّه، طولانی است، ولی در هیچ قسمت از آن، سخنی از نهی و انكار امام نسبت به این عمل ابو قرّه، به میان نیامده و حضرت، در این مورد سكوت كرده است.
گفتنی است این نوع تقریر، آن گاه حجّت و قابل استناد است كه اوّلاً معصوم، نسبت به كاری كه انجام میگیرد، التفات و آگاهی داشته باشد و ثانیاً برای معصوم، نهی از انجام كار یا آموزش حكم شرعی به انجام دهنده آن [در صورت خطا بودن كارش] میسّر باشد و مانعی از قبیل تقیه یا یأس از تأثیر در كار نباشد.۳
با توجه به شرط نخست است كه محقق مینویسد:
۰.مطلب شاذّی كه از برخی صحابه نقل میشود، مبنی بر اینكه «ما در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با همسران خود، آمیزش میكردیم، ولی در غسل كردن، سستی نموده، آن را انجام نمیدادیم»، حجت نیست [و نمیتوان آن را از مصادیق تقریر دانست]؛ زیرا ممكن است عملكرد آنان، از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پنهان مانده باشد. بنا بر این، سكوت حضرت در باره كار آنان، دلیل بر جواز آن نیست.۴
1.. مجمع الفائدة و البرهان، ج۳، ص۱۲۳.
2.. سألنی ابو قرّه صاحب الجاثلیق أن أوصله الی الرضا( فاستأذنه فی ذلك، فقال: أدخله علیّ، فلمّا دخل علیه قبّل بساطه و قال: هكذا علینا فی دیننا أن نفعل بأشراف زماننا (وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۶۱؛ نیز، ر.ك: عیون اخبار الرضا(، ج۲، ص۲۳۱).
3.. ر.ك: قوانین الاصول، ص۴۹۵؛ اصول الفقه، ج۲، ص۶۶.
4.. المعتبر، ج۱، ص۲۹.