الظاهر و الباطن و المحكم و المتشابه»، بحرانی (م1107ق) در مقدمه تفسیر خویش، این روایت را در باب «فی أن القرآن له ظهر و بطن و عام و خاص و محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ و النبی و أهل بیته علیهم السلام یعلمون ذلك، و هم الراسخون فی العلم» و علامه مجلسی (م1110ق) آن را در بحار الأنوار، در باب «أن للقرآن ظهراً و بطناً، و أن علم كل شیء فی القرآن، و أن علم ذلك كله عند الأئمة علیهم السلام ، و لا یعلمه غیرهم إلا بتعلیمهم» نقل کردهاند. ۱ ذکر این روایت در ابواب مذکور، بیانگر این است که عیاشی، بحرانی و مجلسی روایت مذکور را ناظر به مسأله بطون قرآن دانستهاند.
ب. مؤید دیگر بر این دیدگاه، روایتی از صفار (م290ق) در بصائرالدرجات است که به اسناد خویش از زراره، از امام باقر علیه السلام روایت کرده که حضرت فرمود:
تَفْسِیرُ الْقُرْآنِ عَلَی سَبْعَةِ أَحرُف مِنْهُ مَا كَانَ وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَكُنْ بَعْدُ ذلکَ تَعْرِفُهُ الْأَئِمَّةُ علیهم السلام .
ناگفته نماند که برخی از بزرگان امامیه روایت مذکور را به نقل از بصائر الدرجات، با اندکی اختلاف به صورت «سبعة أوجه» نقل کردهاند؛ صفار آن را در باب «فی أن الأئمة إنهم أعطوا تفسیر القرآن الكریم و التأویل» و علامه مجلسی آن را در باب «أن للقرآن ظهراً و بطناً و أن علم كل شیء فی القرآن، و أن علم ذلك كله عند الأئمة علیهم السلام ...» نقل کردهاند.۲
ج. فیض کاشانی (م1091ق)، نیز به صراحت این روایت را نص در بطون و تأویلات دانسته است. ۳
د. شیخ محمدحسن نجفی (م1266ق)، علاوه بر احتمال تقیه، با قرینه ذیل روایت «و أدنی ما للإمام أن یفتی علی سبعة وجوه»، مراد از احرف سبعة در این روایت را «بطون قرآن» دانسته است و تصریح میکند:
له أصل. أخبرنا به ابن أبیجید، عن ابن الولید، عن الصفار، عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب، عن جمیل بن صالح.۴
این مطلب با روایاتی که بیانگر هفتاد بطن برای قرآن کریم است، منافات ندارد؛ زیرا بطون قرآن نیز بطونی دارد؛ همانگونه که در روایتی آمده که هر بطنی، بطنی دارد تا هفتاد
1.۱ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۷؛ بحار الأنوار، ج۸۹، ص۷۸.
2.. بصائر الدرجات، ص۱۹۶؛ بحار الأنوار، ج۸۹، ص۹۸.
3.۱ تفسیر الصافی، ج۱، ص۶۰.
4.. فهرست الطوسی، ش۱۵۵.