بررسی روایات «احرف سبعه» در میراث روایی إمامیه - صفحه 123

اطهار علیهم السلام به آن شناخت دارند. در واقع، در این حدیث نیز منظور از «أحرف»، وجوهی است كه هر آیه‏ای را می‏توان بر وفق آن تفسیر كرد و همان است كه در احادیث دیگر از آن به «بطون» تعبیر شده است.۱

نکته دیگر، این که به نظر می‏رسد صفار نیز این روایت را ناظر به معانی و بطون قرآن دانسته است؛ زیرا این روایت را در باب «باب فی أن الأئمة إنهم أعطوا تفسیر القرآن الكریم و التأویل» نقل کرده و دیگر این که روایت پیشین این روایت، روایتی از امام باقر علیه السلام در باره ظاهر و باطن قرآن کریم است که فرمود:

ظهره تنزیله و بطنه تأویله منه ما قد مضی و منه ما لم یكن یجری، كما یجری الشمس و القمر، كما جاء تأویل شی‏ء منه یكون علی الأموات، كما یكون علی الأحیاء، قال الله: «وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» نحن نعلمه.۲

شیخ حر عاملی نیز آن را در باب «عَدَمِ جَوَازِ اسْتِنْبَاطِ الْأَحْكَامِ النَّظَرِیَّةِ مِنْ ظَوَاهِرِ الْقُرْآنِ إِلَّا بَعْدَ مَعْرِفَةِ تَفْسِیرِهَا مِنَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام » و علامه مجلسی آن را در باب «أن للقرآن ظهرا و بطنا و أن علم كل شی‏ء فی القرآن و أن علم ذلك كله عند الأئمة علیهم السلام ...» نقل کرده‏اند.۳ در واقع، نقل این روایت در ابواب مذکور، بیان‌گر این است که صفار، حر عاملی و مجلسی این روایت را همان گونه که از ظاهر آن استنباط می‏شود، ناظر به معانی و بطون قرآن دانسته‏اند. بر این اساس، این روایت نیز هیچ تعارضی با روایت زراره و فضیل بن یسار در الکافی ندارد، بلکه می‏توان یکی از معانی این دو روایت را همان مدلول روایت صفار در بصائر الدرجات دانست.

لازم به ذکر است که در میراث روایی اهل سنت روایتی شبیه به روایت مذکور از ابن‏‏ عباس نقل شده است که گوید:

تفسیر القرآن علی أربعة أوجه: تفسیر یعلمه العلماء، و تفسیر تعرفه العرب، و تفسیر لا یقدر أحد علیه لجهالته، و تفسیر لا یعلمه إلا الله _ عز و جل _ و من ادعی علمه فهو كاذب.۴

در برخی از منابع این روایت از ابن‏‏ عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله این گونه نقل شده است:

1.. علوم قرآنی،‏ ص۲۰۳.

2.. بصائر الدرجات،‏ ص۱۹۶.

3.. وسائل‏ الشیعة،‏ ج۲۷،‏ ص۱۹۷؛ بحار الأنوار،‏ ج۸۹،‏ ص۷۸.

4.. بحرالعلوم،‏ ج‏۱،‏ ص۱۳۸؛ جامع البیان،‏ ج‏۱،‏ ص۲۸؛ کشف الأسرار،‏ ج‏۱۰،‏ ص۶۷۹؛ مفاتیح الغیب،‏ ج‏۷،‏ ص۱۴۷؛ البحر المحیط فی التفسیر،‏ ج‏۳،‏ ص۲۸؛ الدر المنثور،‏ ج‏۲،‏ ص۷.

صفحه از 130