حال اگر كسي ظهور اين احتمال را نپذيرد، حداقل نمي تواند ظهور كلام را در آن معنايي بداند كه علامه طباطبايي فرموده اند. افزون بر اين، در فقه الحديث، خانواده حديث، تأثير بسزايي در فهم روايت دارند و اگر در اين جا ما به شانزده روايت ديگر و نيز روايت هاي ديگر ابو بصير (روايت سه، نُه و سيزده. گفتني است روايت ششم مجموعه نيز مؤيّد همين برداشت، يعني سؤالي بودن عبارت «من هم» و نيز جزو سخن راوي و نه امام بودن آن است) كه يكي از آنها بلا فاصله پس از همين روايت آمده است، مراجعه كنيم، به روشني مي فهميم كه عبارت «من هم» سخن ابو بصير و به صورت سؤالي است. پاسخ امام: «من عسي أن يكونوا» كه كلمه «غيرنا» را اضافه دارد، نيز استفهام انكاري امام نسبت به عدم اختصاص مفهوم آيه به ايشان و ساير اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است؛ يعني امام با شگفتي تمام سؤال كرده و فرموده است: آيا انتظار داريد، اين آيه، شامل غير ما هم بشود؟!
در پايان مي افزاييم كه در ميان روايات بصائر الدرجات، نيز مانند روايات الكافي، چند روايت، (روايت پنجم، يازدهم، دوازدهم و هفدهم) تصريح به اختصاص دارند.
اشكال دوم
اشكال ديگري كه بايد پاسخ داده شود، آن است كه اگر مفهوم حقيقي قرآن، در سينه اهل بيت عليهم السلام باشد و در دل ديگران نباشد، دستورات قرآن به تدبّر در آن و نيز بيان بودنش براي همه مردم، چه مي شود؟
حلّ اشکال: اين جا سخن از انحصار فهم قرآن نيست، بلكه خود حقيقت قرآن در دل ائمّه عليهم السلام است. به سخن ديگر، آن چه كه براي مردم نازل شده و بيانگر بخشي از حقايق قابل فهم هستي است، به همين شكل الفاظ و معاني متناسب با آنهاست. امّا قرآن حقيقي كه قرآن مكتوب، صورت نازله و فروكاسته آن است، بيرون از مسئله عادي لفظ و معناست، بلكه آن در دل و روح ائمّه عليهم السلام رسوخ كرده است. به طور مسلّم آن چه به صورت لفظ و مكتوب درآمده، ظاهرش حجّت و قابل فهم مردمان است و معناي ظاهر آن، مستقيم و معناي باطني آن، به طور غير مستقيم و با كمك گيري از اهل بيت عليهم السلام قابل صيد انديشه هاي پاك بشري است. امّا گوهر و حقيقت مكتوم قرآن، اين الفاظ نيست و جز كسي كه به وحي و يا الهام و يا ارث معنوي از آن بهره برده، كسي ديگري را توان رسيدن به آن نيست. اين گوهر، راسخ در روح ائمه عليهم السلام است كه گاه فوران مي كند و جرقه اي از آن بيرون مي زند و عالمان را به تأويل قرآن مي رساند و به آن مؤمن مي كند و منكران و فتنهجويان را به انكار مي كشاند و يا به طمع مي اندازد تا از آن، نفع شخصي خود را بجويند.
بر اساس اين پاسخ، برداشت تفسير نمونه نيز بيرون از موضوع است. مؤلّفان اين تفسير، مقصود از روايات متعدّد الكافي و بصائر الدرجات را مرحله كامل علم قرآن دانسته اند و از اين رو،