عربزبانان آسان نبود. از اين رو، آية الله سيد علي ميلاني در جهت عموميتر کردنِ آن، دست به تعريب آن زد و نام آن را خلاصة عبقات الأنوار نهاد (خلاصة عبقات الأنوار، ج 1، ص 175. ايشان براي تعريب اين اثر در سال 1385ه، يعني حدود پنجاه سال پيش، علي رغم مشکلات فراوان، براي يافتن مصادر و منابع آن، سفرهايي را آغاز کرد). کارهاي منسجمتري از سوي ايشان روي کتاب عبقات الأنوار صورت گرفته است که نيازمند توضيح بيشتري است.
در اين اثر جديد، ترتيب احاديث مورد بررسي، با اصل کتاب متفاوت است. به اين شرح که در مجلّد اوّل، به حديث ثقلين پرداخته، در حالي که اين حديث در اصل کتاب در مجلّد دوازدهم قرار داشت. و سپس مجلّدات مربوط به احاديث ديگر، تعريب و خلاصه شده است.
گفتني است که آية الله ميلاني افزون بر تعريب، به تحقيق، تعليق و تنظيم آن نيز همّت گماشت. ايشان در تعريب اين اثر، سعي بر حفظ لطائف و دقايق عبارات دارد. در تحقيق، يافتن نشاني دقيق عبارت در مصادر، در صورت چاپي بودن آن، مورد توجّه بوده است. در صورت خطّي بودن مصادر نيز بدان اشاره شده است. البته چاپي يا خطّي بودن برخي از مصادر، نا معلوم بوده است که به خاطر هندي بودن اين مصادر، تکميل آنها به تحقيقات بعدي موکول شده است. (از آن جا که صاحب عبقات الأنوار در مقام نقل و گزارش مطلبي، نام قائل آن را مستند به مصدر و کتاب آن شخص ميکند، تا حدودي کاملتر شدن اين تحقيق، سادهتر ميشود).
ضمن تعريب اين کتاب، رعايت نکاتي چند سبب تلخيص اين اثر شده است:
1. از آن جا که صاحب عبقات کتاب خود را به فارسي نوشته بود و در گزارش عبارات عربي، آن را نيز به فارسي ترجمه ميکرد، لذا در تعريب آن، حجم بسياري از کتاب به دليل حذف عبارتهاي فارسي کاهش مييافت.
2. از طرف ديگر، روش صاحب عبقات اين بود که نام اشخاص و تأليفات آنها را به صورت کامل بيان ميکرد. مثلاً ميگفت: «قال مجد الدين مبارک بن محمّد، المعروف بابن اثير الجزري الشافعي، في جامع الأصول». در حالي که در اين کتاب، نام اين شخص به صورت زير خلاصه شده است: «قال ابن اثير في جامع الأصول».
3. در برخي از مجلّدات، ذکر وصف راويان و دانشمندان، با اوصافي همراه بود که چندين سطر را در بر ميگرفت. در بخش دلالتها نيز صاحب عبقات الأنوار بسياري از وجوهي را که در مقام ردّ دعوا يا استدلال صاحب تحفه ذکر ميکرد، با هم مشابه بودند و ادغام برخي از آنها در يکديگر به گونهاي که خلل و اشکالي در جوانب بحث وارد نيايد، ممکن بود و سبب تلخيص آن ميشد (خلاصة عقبات الأنوار، ج 1، ص 173).
در تعليق اين اثر، علاوه بر افزودن فوائدي در حاشيه و متن کتاب، ملحقاتي نيز در هر مجلّد در باره سند اضافه شده است .اين ملحقات، در باره اسامي راويان حديث است که با مراجعه به