مؤلّف در برخي موارد به طرح برخي مسايل پيراموني و شبهات و سؤالات مطرح شده در باره مضمون احاديث نيز اشاره ميکند و گاه به تفصيل احاديث را شرح ميدهد و چنان چه احاديث با يکديگر تعارض داشتهاند، سعي کرده است تا شيوه جمع آنها را نيز بيان کند.
مثلاً در بحث از «معرفت» به اين اشکال ميپردازد که همان گونه که بر اساس آيات و روايات اثبات کرديم که معرفت امري موهبي و غير اکتسابي است، پس چگونه ميتوان رواياتي همچون «طلب العلم فريضة علي کل مسلم» را توجيه کرد و پذيرفت؟
براي جمع اين دو حديث مؤلّف چنين استدلال ميکند که منظور از «معرفت» در روايات، شناخت صانع و توحيد او و نيز شناخت نبي او است اما منظور از «علم» ادلّه سمعيهاي است که از پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمّه عليهم السلام رسيده است. و در اين جا به حديث پيامبر صلي الله عليه و آله استشهاد ميکند که در آن پيامبر صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «العلم إمّا آية محکمة او سنّة متّبعة او فريضة عادلة» (همان، ص ۴۴۸، به نقل از
تحف العقول)و نيز به اين سخن از امام صادق عليه السلام که ميفرمايند:
إنّ من قولنا أن الله إحتجّ علي العباد بما آتاهم و عرّفهم ثم أرسل إليهم الرسول و أنزل عليهم الکتاب و أمر فيه و نهي (همان، به نقل از اصول کافي).
در اين جا ميبينيم که مؤلّف باز از طريق روايات به جمع بين روايات ميپردازد.
همچنين مؤلّف در باره رواياتي که غالباً محل اختلاف بوده است مانند احاديث عالم ذر و احاديث طينت، به نظر ميرسد که قايل به نص بوده و ظاهر روايات را پذيرفته و چندان در آنها قائل به تأويل و برداشتهاي خلاف ظاهر نشدهاست.
به طور کلي آن چه که از رويکرد مؤلّف کتاب الفوايد المدنية بر ميآيد اين است که جز در موارد اندکي وي تا آن جا که توانسته سعي کرده پايبندي خود را به ظاهر روايات حفظ کند امّا در برخي موارد با توجّه به رويکردي که اتّخاذ کرده است، بر اساس ديدگاه قبلي خود و بر اساس پيشفرضي که داشته است، از روايات برداشت نموده و آنها را بر اساس مطلوب خود تفسير نموده است.
سخن پاياني
بر اساس بررسيهايي که در کتاب الفوايد المدنية به عمل آمد، به اين نتيجه ميرسيم که مؤلّف اين کتاب ادراکات عقلاني را جز در مواردي که مواد تعقّل و تفکّر بديهيات و محسوسات است، يقيني و قطعي نميداند. وي اکثر ادراکات عقل را در علوم نظري و الهي، ظنّي و غير قطعي بر شمرده و در اين زمينه تنها ملاک و معيار شناخت صحيح را احاديث ائمّه معصومين عليهم السلام دانسته است. وي در تمام طول کتاب سعي کرده بر اساس همين ديدگاه پيش رود امّا چنان که ديديم اين راه را چندان آسان و سريع نپيموده و در طول مسير گاه با موانع و چالشهايي مواجه گشته