تأثير محيط شاد و مديريت زمان مطالعه، بر بهبود وضعيت زندگي - صفحه 253

ص 141، نامه 22). شادي، زماني پسنديده است که در انسان تحوّلي ايجاد شود و انسان بتواند خطاهاي گذشته خود را جبران کند، يعني روزي که احساس کند خداوند گناهان گذشته او را بخشيده است. امام علي عليه السلام فرمود: «عيد براي کسي است که بداند گناهانش بخشيده شده است» (ميزان الحکمه، ج 7، ص 427).
دسته ديگري از آيات قرآن، شادي را مذمّت نموده است؛ شادي‌هاي بيهوده‌اي را که بر اساس ضدّ ارزشهاست. در اين جا به دو نمونه از آن‌ها اشاره مي‌شود: 1. قرآن کريم در داستان «قارون» که فردي خودخواه و مغرور بود و شادي‌هاي مستانه داشت، از زبان قومش مي‌فرمايد: «به خاطر بياور هنگامي که قوم قارون به او گفتند: اين همه شادي مغرورانه مکن که خداوند شادي‌کنندگان مغرور را دوست نمي‌دارد» (سوره قصص، آيه 76). 2. قرآن کريم ضمن بيان عذاب‌هاي دوزخيان مي‌فرمايد: «اين به خاطر آن است که به نا حق در زمين شادي مي‌کرديد و از روي غرور و مستي به خوشحالي مي‌پرداختيد» (سوره مؤمن، آيه 75). جالب اين که در آخر آيه مي‌فرمايد: «بِما کُنتُم تَمرَحُونَ» که به معناي شادي به خاطر مطالب بي اساس، يا شدّت فرح، ... است که نوعاً سر از همه اين مسائل در مي‌آورد.
بنا بر اين، آن جا که از شادي مذمّت شده به جهت هم‌راه بودن شادي با گناه، غفلت و فساد است.
برنامه‌ريزي براي شادمانه زيستن، كار بزرگ و دشواري است و تلاش كردن براي رسيدن به شادي و نشاط به اين معناست كه زحمت زندگي دشوار را به جان بايد خريد. اگر فلسفه اصلي شما اين باشد كه عنان زندگي‌تان در دست شماست و با وجود تمام مشكلات پيش روي خود، مي توانيد با انتخاب‌هاي درست خويش، شادمان باشيد، فرصت بي نظيري به دست خواهيد آورد تا از زندگي لذّت ببريد. با جستجوي شادي و گشاده‌رويي تقريباً به فردي تبديل خواهيد شد كه ديگران مي‌توانند روابط سودمند و صميمانه‌اي با شما داشته باشند. برخورداري از فرهنگ تفسير مثبت وقايع روزمره زندگي، نگاه مثبت به محيط و اطرافيان و خلاصه اعتقاد به معنادار بودن حيات و اين كه حتي در رنج و سختي‌هاي زندگي هم نوعي دليل و معنا وجود دارد، ‌مي‌تواند سلامت هيجاني و نشاط ما را تأمين كند. دكتر اليس، از مشهورترين روان‌شناسان باليني در جهان معتقد است كه از جمله موانع اصلي يك زندگي پر نشاط و آرام، داشتن تصورّات نامعقول و افكار منفي و مخرّب است. باورهاي منفي، موجب بروز احساسات و هيجانات منفي، نابساماني مانند احساس گناه و ناشكيبائي در برابر مشكلات، ‌احساس ناكار آمدي، كمال‌گرايي افراطي، ‌انتظارات و توقّعات بي‌ جا، ‌عصبانيت و آزردگي شديد از اطرافيان و همكاران مي‌شود كه هر يك به نوبه خود مي‌تواند مانعي براي شادي و نشاط باشد (مهارت‌هاي خوب زندگي كردن، ج2).

صفحه از 265