ابومخنف و بررسی اسنادی و محتوایی اثر او «مقتل الحسین علیه السلام» - صفحه 67

ملاحظه کرد. بسیاری از روایات ابو مخنف در تاریخ الطبری، در مقتل مجعول نیز دیده می‌شود، ولی جاعل با اضافه کردن عناصر داستانی، متن را جذاب کرده است.

بیان داستانی نحوه‌ای از بیان است که در آن نویسنده بخشی از واقعیت را _ که خیال انگیزتر است _ انتخاب می‌کند. سپس به آن بعدی فلسفی یا حتی ادبی می‌دهد و هر یک از این ابعاد مورد گزینش را در جای خود به کار می‌برد؛۱

به عنوان نمونه، شرح اوضاع میدان جنگ در بامداد عاشورا مورد مقایسه قرار می‌گیرد:

در بامداد روز عاشورا، پیش از ظهر تنها راه چیره شدن بر سپاه امام حسین _ علیه السلام _ سوزاندن خیمه‌ها بود که ظاهراً این عملکرد کار سپاه دشمن را سخت‌تر می‌کرد. شمر در این احوال با نیزه، خیمه امام حسین _ علیه السلام _ را هدف قرار می‌دهد که این کار منجر به ترساندن زنان خاندان پیامبر می‌شود. سپس شمر تقاضای آتش کرد تا خیمه امام حسین _ علیه السلام _ را بسوزاند. در این هنگام برخی از افراد مانند شبث بن ربعی، به شمر اعتراض کردند و گفتند: کارت به جایی رسیده که زنان را می‌ترسانی. با این سخن شمر از سوزاندن خیمه منصرف می‌شود.۲

با مقایسه این سخنان با آنچه که در مقتل مجعول آمده، داستانی شدن این روایت را می‌توان ملاحظه کرد. جاعل از قول ابو مخنف نقل می‌کند که شمر قصد دارد خیمه امام حسین _ علیه السلام _ را بسوزاند، اما تفاصیلی که او در بیان این روایت استفاده کرده، باعث شده تفاصیل روایت افزایش پیدا بکند. در این روایت آمده است:

شمر از یارانش می‌خواهد به او آتش بدهند تا خیمه ظالمان را بسوزاند. در این هنگام یاران امام _ علیه السلام _ به او حمله می‌کنند و او را از خیمه دور می‌کنند. آن‌گاه امام فریاد زد: وای برتو ای شمر! آیا می‌خواهی خیمه رسول الله را آتش بزنی. شمر گفت: آری. امام آن‌گاه گفت: خداوندا، برای تو سخت نیست که شمر را در روز قیامت در آتش بیفکنی. در این هنگام شمر خشمگین شد و دستور حمله داد و دو سپاه با یکدیگر درگیر شدند.۳

نکاتی که در مقتل مجعول منجر به داستانی شدن روایت ابو مخنف شده است،

1.. الادب و فنونه، ص۱۰۱.

2.. تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۳۴.

3.. مقتل الحسین و مصرع اهل بیته و اصحابه فی کربلاء، ص۱۰۰-۱۰۱.

صفحه از 85