بیان شده است.۱
الگوی پنجم، الگوی «جزع _ منع» است.۲ گاه انسان به خاطر حرصی که نسبت به کسب خیر برای خود دارد، هنگام برخورد با شرّ مضطرب و متزلزل گردد و وقتی به خیری رسید، خود را بر دیگران مقدم داشته، از دادن آن به دیگران امتناع بورزد، مگر در جایی که سود بیشتری به دست آورد. پس جزع در هنگام برخورد با شر و منع از خیر در هنگام رسیدن به آن از لوازم هلع و شدت حرص است.۳
مجموع اینها نشان میدهد که انسان هنگام مواجهه با بلاها و سختیهای زندگی، دچار ناامیدی و ناسپاسی میشود و ممکن است برای رفع آن رو به دعا آورد، اما وقتی با نعمت مواجه میشود، از خدا اعراض میکند و دچار بدمستی، فخر فروشی میشود و از کمک به دیگران خودداری میکند. ممکن است در منابع اسلامی، الگوهای دیگری نیز وجود داشته باشد که جای بازگو ساختن آن در این نوشتار نیست. مسألهای که اینجا با آن مواجه هستیم، این است که چگونه میتوان این واکنشهای منفی را تعدیل کرد؟ آیا راهی برای آن وجود دارد؟ ریشه این گونه رفتارها چیست و چگونه میتوان آن را از بین برد؟ در احادیث پیشوایان دین، این موضوع مورد بحث قرار گرفته و بدان پاسخ گفته شده است. در منابع اسلامی، میتوان عواملی را یافت که به صورت جداگانه، واکنشهای منفی در موقعیت خوشایند یا ناخوشایند را برطرف میسازد. این عوامل متعددند و بر اساس روش پژوهش معکوس،۴ از هر کدام نیز میتوان سبب خاصی را استخراج کرد. آنچه اینجا مهم است، این که بررسیها نشان میدهد که برخی عوامل در احادیث معصومان معرفی شدهاند و هر کدام به تنهایی، در هر دو
1.. در آیه ۳۳ سوره روم، به جای اعراض از تعبیر شرک استفاده شده است: «وإذا مس الناس ضر دعوا ربهم منیبین إلیه ثم إذا أذاقهم منه رحمة إذا فریق منهم بربهم یشرکون». در آیه ۸ سوره زمر، علاوه بر شرک، به نسیان نیز به عنوان حالت افراد در خوشایند تصریح شده است: «و إذا مس الإنسان ضر دعا ربه منیباً إلیه ثم إذا خوله نعمة منه نسی ما کان یدعو إلیه من قبل و جعل لله أندادا لیضل عن سبیله قل تمتع بکفرک قلیلا إنک من أصحاب النار». در آیه ۱۲ سوره یونس به جای اعراض از تعبیر «کأن لم یدعنا» استفاده شده که به این معناست که گویا اصلاً دعا نکرده است: «و إذا مس الإنسان الضر دعانا لجنبه أو قاعداً أو قائماً فلما کشفنا عنه ضره مر کأن لم یدعنا إلی ضر مسه کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون». در آیه ۹۴ و ۹۵ سوره اعراف به جای دعا از کلمه تضرع و به جای اعراض از «قد مس آبائنا الضراء و السراء» یاد شده است: «و ما أرسلنا فی قریة من نبی إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم یضرعون * ثم بدلنا مکان السیئة الحسنة حتی عفوا و قالوا قد مس آباءنا الضراء و السراء فأخذناهم بغتة و هم لا یشعرون».
2. . إن الإنسان خلق هلوعاً * إذا مسه الشر جزوعاً * وإذا مسه الخیر منوعاً (سوره معارج، آیه ۱۹- ۲۱).
3.. ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۸.
4.. ر. ک: «درآمدی بر روش شناسی استخراج معارف روانشناختی از احادیث».