گر چه اصل وجود عقل در آدمی از باورهای بدیهی و یا نزدیک به بداهت است، اما شناخت ذات و حقیقت این موهبت الهی و ارائه تعریف جامع و مانع از آن و کارکرد آن در شناخت معارف نظری و احکام عملی همواره از مسائل مورد اختلاف و شایسته تحقیق و بررسی بوده است. به همین دلیل، بسیاری از عالمان مسلمان به ماهیت و چیستی عقل پرداختهاند.
شیخ طوسی در عدة الاصول۱ و فارابی در رسالة فی العقل۲ خود به آن میپردازند. ابن سینا در کتاب رسائل خود، در بخش رسالة الحدود، هشت تعریف از عقل ارائه میدهد.۳ غزالی در احیاء علوم الدین حقیقت عقل و اقسام آن را بیان میکند.۴
قرن یازدهم و دوازدهم اوج شکوفایی فرهنگ شیعی است. در این قرون، بزرگترین فیلسوفان شیعه۵ و بزرگترین محدثان پا به عرصه هستی گذاشته و از جمله مباحث متعدد به بحث و بررسی عقل نیز پرداختند. ما از میان اندیشمندان این دوره به بررسی و تحلیل و ارزیابی دیدگاه علامه مجلسی در مرآة العقول و ملاصالح مازندرانی در شرح الکافی در باره عقل به عنوان موضوع اصلی این نوشتار پرداختهایم. امید است در پرتو تحلیل نظریات این دو عالم بزرگوار بتوانیم به معنای واژه عقل و تأثیر آن بر معرفت در دو اثر مذکور دست یابیم.
بیان اهمیت مسأله
در اهمّیت و ارزش عقل و تعقّل در اسلام همین بس که در قرآن کریم بیش از ۴۹ بار از مشتقّات این واژه استفاده شده است. از آنجا که میان فقها و متکلمان و سایر اندیشمندان اسلامی در بیان حقیقت عقل و ماهیت و حدود حجیت آن همواره بحث و گفت و گو وجود داشته و تعدد برداشتها از این مفهوم، باعث گردیده تا خلط معانی صورت پذیرد؛ بنا بر این، برای درک صحیح و تبیین مفهوم، ماهیت، مشتقّات و اعتبار این واژه در منابع نقلی شیعه، لازم است تا این واژه در مجموعههای حدیثی _ که شامل روایات منقول از پیامبر اکرم _ صلوات الله علیه _ و ائمه هدی علیهم السلام است _ مورد بازشناسی قرار
1.. عدة الاصول، ج۱، ص۲۳.
2.. رسالة فی العقل، ص۳.
3.. رسائل، ص۸۸-۹۱.
4.. احیاء علوم الدین، ص۸۱-۸۵.
5.. ملاصدرا در شرح اصول الکافی خود (ص ۲۲۳- ۲۲۸) به تعریف عقل میپردازد.