مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» - صفحه 82

با این تفاوت که اولی و دومی عقل را در حوزه دین و سومی در حوزه امور زندگی اجتماعی تعریف می‌کند.

وی در تأیید این سه معنا از روایات شاهد می‏آورد. در شرح روایات بعدی از کتاب (عقل و جهل)، حدیث دوم۱ را ناظر بر سه معنای اول و حدیث سوم۲ و ششم ۳ را صریح در معنای دوم می‌داند.

در تعریف چهارم وی صراحتاً به عنوان مؤید شاهدی از روایات نمی‏آورد، اما سخن وی که می‌گوید: «ظاهراً این چهار تا یک قوه هستند و اسمای آنها به حسب متعلقاتشان و موارد استعمال متفاوت می‌شود»،۴ بر این مطلب اشعار دارد که علامه این معنا از عقل را نیز متفاوت با معانی اول تا سوم نمی‌داند.

علامه در نفی یا اثبات تعریف پنجم سخنی به میان نمی‌آورد؛ اما تعریف ششم را رد می‌کند و می‌گوید:

قول به آن مستلزم انکار بسیاری از ضروریات دین از حدوث عالم و غیر آن است...

و در ادامه می‌آورد:

و برخی از نحله‌‏های اسلامی آنها عقول حادث را اثبات کرده‏اند؛ حتی همین نیز مستلزم انکار بسیاری از اصول مقرر اسلامی است.

زیرا علامه معتقد است بر اساس روایات رسیده مجردی غیر از خداوند متعال وجود ندارد. ایشان سخن برخی فلاسفه را که معتقدند نسبت عقل دهم (عقل فعال) به نفس مانند نسبت نفس به بدن است، نمی‌پذیرد و آن را ادعایی بر اساس خیالات غریب می‌داند که با عبارات لطیف تزیین شده‌ است.

نکته قابل توجه آن که علامه در باره نظر فلاسفه معتقد است آنچه را که فلاسفه برای عقول ثابت می‌کنند، در اخبار متواتر بر وجهی دیگر برای ارواح پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام ثابت شده است و چنین می‏آورد:

آنان قدیم بودن را برای عقل اثبات می‌نمایند؛ در حالی که در اخبار متواتر ارواح

1..‏ الکافی، ج۱، ص۳۲.

2..‏ همان.

3..‏ همان، ص۳۴.

4..‏ مرآة العقول، ج۱، ص۲۶.

صفحه از 92