مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» - صفحه 81

6) فلاسفه به گمان خود آن را جوهر مجرد قدیم دانسته‏اند که ذاتاً و فعلاً تعلقی به ماده ندارد.

شرح نظرات علامه

علامه پس از تعریف دوم، در جمع بین دو تعریف چنین می‌آورد:۱

این که دومی از اولی کامل‏تر باشد یا صفتی دیگر و حالتی مغایر با اولی، هر دو محتمل است.

در توضیح احتمال دوم چنین می‌آورد:

در بسیاری از مردم مشاهده می‏شود که حکم به خیریت برخی امور می‌دهند، اما آن را انجام نمی‌دهند یا حکم به شر بودن چیزی می‌دهند، ولی نسبت به انجام آن حریص‌اند و این مسأله‏ دلالت دارد بر این که این حالت (تعریف دوم) غیر از علم به خیر و شر (تعریف اول ) است.

وی روایات را ظاهر بر تقویت احتمال اول می‌داند و معتقد است که تعریف دوم تکامل تعریف اول است؛ لذا چنین می‌آورد:

.‏.. و از اخبار ائمه علیهم السلام۲ ظاهر است که خداوند در هر شخصی از مکلفان، قوه و استعداد ادراک امور از مضار و منافع و غیر آن را داده است و اقل درجات آن مناط تکلیف است... و این قوه در هر شخص براساس استعدادش به علم و عمل کامل می‌شود.

علامه مغایرت تعریف سوم با دو تعریف اول را اعتباری می‌داند. از نظر علامه عقل معاش، عقل موافق با قانون شرع است.۳ این عقل همان نیروی ادراک خیر و شر و تمییز میان آن دو و یا ملکه و حالتی در نفس است که به انتخاب خیرات و منافع و اجتناب از شرور و مضار دعوت می‌کند و تنها تفاوتش با دو تعریف اول در حوزه کارکرد است؛ چرا که عقل معاش مربوط به زندگی دنیا و چاره اندیشی در مورد مشکلات آن است.

همان گونه که ملاحظه می‌شود، علامه به نوعی سه تعریف اول را یک تعریف می‏داند؛ به این نحو که تعریف دوم تکامل تعریف اول و تعریف سوم همان تعریف اول و دوم است؛

1..‏ مرآة العقول، ج۱، ص۲۵ و ۲۶.

2..‏ الکافی، ج۱، ص۱۰، ح۲، ۳ و۶.

3..‏ مرآة العقول، ج۱، ص۲۶.

صفحه از 92