نظریههای مرتبط بسنده کنیم. برای این منظور، ابتدا نگاهی به فلسفه غرب میاندازیم و معیارهایی را که در بیان و آثار نقل شده از فیلسوفان بزرگ آن سامان مطرح شده، برمیشمریم و سپس دیدگاههایی را که اندیشمندان مسلمان برگزیدهاند، ارائه میدهیم.
الف. معیار فعل اخلاقی در فلسفه غرب
امروزه برای تحلیل مبانی فلسفی اخلاق، دیدگاههای مطرح شده در این زمینه را به سه دسته کلی تقسیم میکنند. بر اساس این تقسیم، گروهی از مکاتب، رسیدن به سود یا لذت را به عنوان تنها معیار اخلاقی بودن رفتار به رسمیت میشناسند. اخلاقی که بر این مبنا شکل میگیرد، اصطلاحاً اخلاق نتیجهگرا (پیامدگرا) نامیده میشود.
دسته دوم، مکاتبی است که بدون لحاظ نتایج خوب یا بد، تنها به درست یا نادرست بودن فعل توجه میکنند و تنها رفتاری را اخلاقی میدانند که مطابق با قانونی خاص و با انگیزه اطاعت از تکلیف باشد. چنین اخلاقی را اخلاق وظیفهگرا مینامند. سومین، گروه از مکاتب اخلاقی، به جای آن که به درستی یا نادرستی رفتار یا نتایجش اهمیت دهند، به ارزشهای انسانی میاندیشند. این دیدگاه، نه خود فعل را فینفسه دارای ارزش میداند و نه به اعتبار آثار و نتایجش ارزشی برای آن قایل است؛ بلکه به اعتبار فاعل (انسان) و غایت مطلوبش، رفتارهایی را که از او سر میزند ارزشگذاری میکند. این نظریه، اخلاق فضیلتگرا نام دارد.۱
ب. معیار فعل اخلاقی در نگاه دانشمندان مسلمان
با وجود جایگاه ممتاز و برجسته اخلاق در تعالیم اسلام و مطرح شدن آن به عنوان اصلیترین هدف بعثت پیامبر اکرم _ صلی الله علیه و آله و سلم _ ، دانشمندان و فیلسوفان مسلمان، در دورههای گذشته، توجه چندانی نسبت به جنبههای فلسفی اخلاق نداشتهاند و موضوعی چون معیار فعل اخلاقی نیز به صورت مستقل، محور پژوهشهای آنان قرار نگرفته است. شاید یکی از عوامل این بیتوجهی، دسترسی آنان به توصیهها و تعالیم اخلاقی پیشوایان معصوم _ علیهم السلام _ و احساس بینیازی نسبت به تلاش علمی جداگانه در این زمینه باشد. به هر حال، با مروری بر متون و منابع اسلامی مشخص میشود که نخستین دیدگاههای علمی در رابطه با معیار فعل اخلاقی، از قرن سوم هجری و پس از ترجمه عربی آثار حکیمان یونان ابراز شده است. وقتی آشنایی دانشمندان مسلمان