237
تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري

واحدةٍ وهى الصلاة التى توفّى عقبها ».
روايت ديگر در اين باره، چنين است: «لمّا كَبّر أبو بكر فى المحراب خرج رسول اللّه صلى الله عليه و آله بين علىّ عليه السلام و الفضل بن العبّاس و رِجْلاه تخطّان فى الأرض ضعفا مِن العلّة، فدخل المحرابَ وصلّى بالناس قاعدا». اما اين روايت نيز مختلف نقل شده است. به موجب يك روايت: «إنه أزال أبابكر عن المحراب وأقامه بينه و بين الصفّ الأوّل، فكان أبو بكر يصلّى بصلاة الرسول صلى الله عليه و آله والناس يصلّون بصلاة أبى بكر» و به روايت ديگر: «بقى معه فى المحراب يصلّيان جميعا».
اختلاف در روايتى كه در باره برترين منقبت ابوبكر نقل شده، شاهد روشنى بر بطلان آن است. ۱ از ديگر سو، محال است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كسى را پيش نماز كند و نمازگزاران ندانند كه آيا او نماز خواند يا نخواند، آيا پيامبر او را كنار زد يا كنار نزد.
اين كتاب با همه فراز و فرودهايش، مورد اعتماد واقع شده است. ابن شهر آشوب، محمّد باقر مجلسى، على بن يونس بياضى، قاضى شوشترى و ميرزا حسين نورى، از اين كتاب نقل كرده اند. ۲ كتاب الإستغاثة، افزون بر اين مصادر حديثى، از مصادر كتاب هاى تاريخى و كلامىِ بسيارى است كه در يك سده اخير تأليف شده اند.

4 . كتاب الغيبة

مؤلّف: ابن ابى زينب نعمانى
تحقيق و تخريج: فارس حسّون كريم
ناشر: انوار الهُدى ، قم، چاپ اوّل، 1422 ق.
در تحقيق كتاب الغيبة، از چند نسخه خطّى و چاپى استفاده شده است: يكى نسخه چاپ بيروت در 1403 ق، كه پرخطا بوده، و نسخه هاى چاپ تهران در 1397 ق،

1.همان، ج ۲، ص ۱۴ ـ ۱۵.

2.مناقب آل ابى طالب، ج ۲، ص ۳۶۴؛ بحار الأنوار، همان جا؛ الصراط المستقيم، ج ۱، ص ۶؛ الصوارم المهرقه، ص ۲۰ ـ ۲۱، ۳۳۹ ـ ۳۴۰؛ إحقاق الحق، ص ۲۱۵؛ خاتمة مستدرك الوسائل، همان جا.


تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
236

«من اتقى» در آيه «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى* وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى* وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى* ... وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى * الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَکَّى * وَ مَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَى * إِلَا ابْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى * وَ لَسَوْفَ يَرْضَى» و وحى بر پيامبر صلى الله عليه و آله براى اعلام رضايت خدا از ابو بكر.
ابوالقاسم كوفى در قسمت بعدى اين جزء، به نقد رواياتِ ياد شده، پرداخته است. وى ابتدا به راه و روش نقد حديث اشاره كرده و توضيح داده است كه حديث، از دو طريق اسناد و محتوا، نقد مى شود معيار در نقد محتوايى، شواهد قرآنى و دلالت روايات اجماعى است. اگر شواهد در موافقت با روايتى بود، آن روايت حجّت است و اگر در مخالفت بود، آن روايت باطل است و اگر شواهد بر تأييد يا مخالفت يافت نشد، بايد توقّف كرد. ۱ معيار در نقد اسناد، تأييد صداقت و وثوق راوى توسط پيامبر صلى الله عليه و آله و امر به پيروى اوست، و اهل بيت به استناد روايت ثقلين ـ كه مورد اجماع فريقين است ـ ، اين ويژگى را دارند. ابو القاسم كوفى در نقد روايات مربوط به مناقب خلفا، بر نقد محتوايى تكيه كرده ۲ و آنها را مخالف شواهد قرآنى و روايى شمرده و سندشان را از طريق غير اهل بيت عليهم السلام دانسته است. ۳ وى اين روايات را يك يك، نقل كرده و سپس با معيار قرآن و روايات صحيح و نيز با نماياندن اختلاف متن در آنها، همه را نقد كرده است.
براى نمونه، در نقد فضيلت نخست ـ كه حاكى از تقدّم ابو بكر در نماز به جاى پيامبر صلى الله عليه و آله است ـ ، با تكيه بر اختلاف در متن اين روايت ها، همه را فاسد دانسته است توضيح اين اختلاف در متن، چنين است كه در يك روايت آمده: «أنّ أبابكر صلّى بالناس أيّاما فى حياة الرسول صلى الله عليه و آله فى علّته»؛ ولى در روايت ديگر آمده: «إنّه قدّمه لصلاةٍ

1.همان، ج ۲، ص ۱۲.

2.الاستغاثة، ج ۲، ص ۱۱.

3.همان، ج ۲، ص ۱۳.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي چهارم تا هفتم هجري
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 101928
صفحه از 554
پرینت  ارسال به