احادیث داستانی ترساندن به شوخی

وقتی افرادی تیر شخصی را که خوابیده بود، برداشتند و پس از بیداری او و ترسیدنش، دیگران خندیدند، پیامبر(ص) این کار را نپسندید و به آنها تذکر داد.

مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن أبی لیلی:

حَدَّثَنا أصحابُ رَسولِ اللّهِ(ص) أنَّهُم کانوا یسیرونَ مَعَ رَسولِ اللّهِ(ص) فی مَسیرٍ، فَنامَ رَجُلٌ مِنهُم، فَانطَلَقَ بَعضُهُم إلی نَبلٍ مَعَهُ فَأَخَذَها، فَلَمَّا استَیقَظَ الرَّجُلُ فَزِ عَ، فَضَحِک القَومُ، فَقالَ: ما یضحِککم؟! فَقالوا: لا، إلّا أنّا أخَذنا نَبلَ هذا فَفَزِعَ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): لا یحِلُّ لِمُسلِمٍ أن یرَوِّعَ مُسلِما.[۱]

مسند ابن حنبل ـ به نقل از عبد الرحمان بن ابی لیلی ـ:

اصحاب پیامبر خدا برایمان نقل کردند که با پیامبر خدا در راهی می رفتند. یکی از آنان خوابید و دیگری رفت و تیر او را برداشت. مرد، چون بیدار شد، هراسان گشت. جمعیت خندیدند. پیامبر خدا پرسید: «چرا می خندید؟».

گفتند: چیزی نیست. ما تیرش را برداشتیم و او هراسان شده است.

پیامبر(ص) فرمود: «بر هیچ مسلمانی روا نیست که مسلمانی را بترساند».


[۱]. مسند ابن حنبل: ج ۹ ص ۳۵ ح ۲۳۱۲۶، دانشنامه قرآن و حدیث: ج ۲ ص ۵۱۲.