پالايش احاديث در عصر ائمّه عليهم السلام و پديده‌ي جعل - صفحه 106

بيشتر روايات شيعه از امام محمّدباقر و امام جعفر صادق عليهما السلام به‌ دست ما رسيده است؛ اگر چه قبل از آن کتاب‌هايي در زمينه‌ي حديث نگاشته شده است؛ ولي عمده‌ي آن در اين زمان بوده است. شيخ مفيد در ضمن حالات امام صادق عليه السلام در کتاب ارشاد۱ و ابن‌شهر آشوب در مناقب۲ و طبرسي در اعلام الوري۳ نوشته‌اند: ثقاتي که با اختلاف مذاهبشان از امام صادق عليه السلام روايت کرده‌اند، چهار هزار نفر بوده‌اند. از اين جمع عدّه‌اي موفق به تدوين کتب و گردآوري احاديث شدند که بعدها کتاب‌هاي آنان به اصول اربعمائة معروف گرديد، اين اصول چهارصدگانه جزء اوّلين مؤلّفات شيعه است؛ اگر چه از اين اصول جز تعداد اندکي باقي نمانده است؛ ولي اکثر روايات منقول در اين اصول ضمن کتب اربعه (الکافي، من لايحضره الفقيه، تهذيب، استبصار) آمده است.۴
در تعريف اصل گفته شده «آنچه راوي بلاواسطه از زبان امام شنيده و ضبط نموده است؛ ولي چنان‌چه به ‌واسطه‌ي کتاب ديگر که از امام اخذ شده مجموعه‌اي گرد آورد، به اين مجموعه «فرع» و به مرجع اوّل «اصل» گويند.۵ به همين دليل، احتمال زيادي يا نقصان يا فراموشي در اين نصوص بسيار کم است؛ پس مصادر اوّليّه در حدّ بالايي از هرگونه جرح و نقصاني مبرّا است؛ اگرچه احتمالات ديگر، مانند تقيّه در روايات و يا وضع کتاب به نام نويسنده‌اي از نويسندگان اصول، منتفي نيست؛ امّا با توجّه به طرق و روش‌هاي تحمّل حديث از جمله شنيدن از صاحب کتاب يا قرائت کتاب نزد او يا اجازه‌ي شيخ به شاگرد در نقل حديث، احتمال وضع کتاب تا حدّ مورد قبول عقلا از بين مي‌رود؛ بنابراين، اصول اوّليّه‌ي شيعه با دقّت‌هايي که امامان معصوم عليهم السلام و اصحاب و راويان بارز۶ آنان داشتند، در حدّ امکان از

1.. الارشاد، ج۲، ص۱۷۹.

2.. المناقب، ج۴، ص۲۴۷.

3.. اعلام الوري، ص۲۸۴.

4.. تاريخ حديث، ص۹۱.

5.. فرهنگ اصطلاحات حديث، ص۱۱.

6.. راويان و اصحاب ائمه عليهم السلام در پذيرش احاديث دقّت بسياري داشتند؛ البته راويان مختلف در چگونگي پذيرش و قبول احاديث تا حدّي با هم تفاوت داشتند که امري طبيعي است؛ به عنوان مثال، در رجال کشّي آمده است: به يونس بن عبدالرحمن گفته شد: چرا در امر قبول احاديث آن‌قدر سخت‌گيرانه عمل کني و حتّي برخي از احاديث اصحاب را نيز رد مي‌کني؟ او در جواب گفت: هشام بن حکم از امام صادق عليه السلام برايم نقل کرده است که هر آنچه از قول ما شنيديد نقل نکنيد، مغيره بن سعيد (که خدا لعنتش کند) با دست بردن در کتاب‌هاي اصحاب پدرم، احاديث فراواني را به پدرم نسبت داد. (نک: رجال کشّي، کشّي، ص۲۲۴.)

صفحه از 121