پالايش احاديث در عصر ائمّه عليهم السلام و پديده‌ي جعل - صفحه 111

2- موافقت با سنّت نبوي

از ديگر روش‌هاي پالايش احاديث و ردّ احاديث مجعوله و رواياتي که در شرايط تقيّه از امامان معصوم عليهم السلام صادر شده است، هم‌نوا بودن روايت با سنّت قطعيه است؛ چه ‌بسا به ‌عللي، رواياتي به امامان معصوم عليهم السلام نسبت داده مي‌شده که با سنّت قطعي پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله مخالف بوده است، شناخت اين سنّت قطعيه و ارزيابي روايات و احاديثي که با اين سنن؛ هم‌نوا و هماهنگ نيستند، کاري بوده است که محدّثان و اصحاب ائمّه عليهم السلام به آن همّت گماشتند. از نمونه‌هاي بارز اين حقيقت جويان، «سليم‌ بن قيس الهلالي» است که به سرنخ‌هايي از اختلاط و التقاط و تفاوت نقل‌ها و دروغ بستن‌ها به پيامبر دست يافت و پي‌برده بود که انتقال حديث پيامبر صلي الله عليه وآله تنها از مجراي اهل‏بيت عليهم السلام ميسّر است.
وي که به اختلاف نقل‌ها از پيامبر صلي الله عليه وآله پي‌برده بود از امام علي عليه السلام مي‌پرسد: اي اميرالمؤمنين عليه السلام! من از سلمان، مقداد و ابوذر تفسير قرآن و احاديثى از پيامبر شنيده‏ام كه با آنچه در نزد مردم است، مخالف است؛ شما نيز شنيده‌هاي مرا تصديق مي‌کنيد؟ از طرفي در دست مردم مطالبى از تفسير قرآن و احاديث پيامبر مى‏بينم كه شما با آن‌ها مخالف هستيد و همه را باطل مي‌دانيد، آيا عقيده داريد كه مردم عمداً به رسول‌خدا دروغ مى‏بندند و قرآن را براى خود تفسير مي‌كنند؟ حضرت به او توجّه كرد و فرمود: «سؤالى كردى که اكنون پاسخ آن را به تو مي‌دهم.»
همانا نزد مردم؛ حق و باطل و راست و دروغ و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابه و خاطره درست و نادرست همه هست و در زمان پيامبر صلي الله عليه وآله مردم بر حضرتش دروغ بستند تا آن‌كه ميان مردم به سخنرانى ايستاد و فرمود:
«اى مردم! همانا دروغ ‏بندان بر من بسيار شده‏اند؛ هركه عمداً بر من دروغ بندد، بايد جايگاه خود را در دوزخ آماده ببيند.»
سپس بعد از او هم، بر او دروغ بستند؛ پس بدان؛ همانا حديث از چهار طريقى كه پنجمى ندارد، به شما مي‌رسد. سپس اميرالمؤمنين عليه السلام پنج طريق را براي او اين‌گونه تبيين مي‌کنند که:
اوّل. شخص منافقى كه تظاهر به ايمان مي‌كند و اسلام ساختگى دارد و از دروغ بستن عمدي به پيامبر پروا ندارد و آن را گناه نمي‌شمارد، اگر مردم بدانند كه او منافق و دروغ‌گو است، از او نمي‌پذيرند و او را تصديق نمي‌كنند؛ ولي مردم مي‌گويند، اين شخص همدم پيامبر بوده و او را ديده و از او شنيده است.

صفحه از 121