هماهنگي در اخبار فدک - صفحه 97

«بدان‌که مردم گمان مي‌کنند، نزاع فاطمه عليها السلام با ابوبکر در دو امر ارث و بخشش بوده است؛ (چنين نيست) در احاديث چنين يافتم که فاطمه عليها السلام در امر سومي نيز نزاع داشت و ابوبکر او را از آن محروم کرد و آن سهم خويشاوندان پيامبر صلي الله عليه وآله بود. ظاهراً حضرت زهرا عليها السلام جهت احقاق حقّ خويش حداقل دوبار به ابوبکر مراجعه کرد. بعيد است، قضيه‌اي با اين اهمّيّت با يک‌بار مراجعه فيصله يابد. در يک جلسه، حضرت در ابتدا از هبه سخن گفت و پس از ردّ شهادت شهود، ارث را در جلسه‌ي بعدي مطرح کرد. شاهد اين سخن، روايت اوّل از دسته‌ي سوم است که در آن آمده که حضرت ابتدا هبه را مطرح کرد و پس از نپذيرفتن آن، ادعاي ارث فرمود.
از روايت «ج» از دسته‌ي سوم نيز دو ادعاي جداگانه به‌روشني استفاده مي‌شود؛ امّا ترتيب ادّعا جابه‌جا است. به اين ‌صورت که حضرت در ابتدا به ارث تمسّک جست و پس از نپذيرفتن آن، به بهانه‌ي اين‌که انبيا از حوادث نمي‌گذارند، هبه را مطرح فرمود. هر کدام که جلوتر مطرح شده باشد، توجيه منطقي دارد و به آساني نمي‌توان يک روش را بر ديگري ترجيح داد. اگر اوّل بخشش را مطرح فرموده باشد، به اين دليل است که در زمان حيات پيامبر صلي الله عليه وآله نيز تحت تصرّف حضرت بوده و اين با مالکيّت در زمان حيات پدر سازگار است. اگر ابتدا ارث را مطرح فرموده باشد، به اين دليل است که اثبات آن آسان و براي همگان قابل درک است و نيازي به شاهد نيست. گويا به همين دليل است که حضرت فاطمه عليها السلامدر زمان‌هاي ديگر از ارث بيشتر از بخشش سخن مي‌گفت. البته ظاهر اين دو روايت، يک جلسه است؛ امّا افتادگي آن‌ها بعيد نيست.
ايراد و اشکال اساسي، در روايات «الف« و «ب» در قسم دوم از دسته‌ي سوم است. ظاهر روايت «الف» اين است که کلمه‌ي «ميراث» در معناي اصطلاح به‎کار نرفته؛ بلکه به ‌معناي هر چيزي است که در حيات يا ممات از شخصي به ديگري مي‌رسد؛ چنان‌که درباره‌ي کسي که پدرش زنده است، مي‌گوييم: فلاني هوش را از پدرش به ارث برده است.
طبق روايت «الف» وقتي حضرت فاطمه اعتراض مي‌کند که چرا ابوبکر مانع ميراثش شده و ابوبکر شاهد مي‌خواهد، امام علي عليه السلام و امّ‌ايمن اين‌گونه گواهي مي‌دهند:
«أشهد أن الله أوحي إلي رسول‌الله صلي الله عليه وآله «فآت ذا القربي حقّه» فجعل فدک لفاطمة بأمرالله.»

صفحه از 103