اَباصَلت، ره‌يافته‌ي خراسان - صفحه 74

گزارش كرده است.۱ به جهت آشنايي وي با بزرگان اهل‌ سنّت و شاگردي بسياري از ايشان جريان حديث «سلسلة الذهب» را بهتر از ديگران گزارش كرده است. شيخ صدوق رحمه الله عليه نيز به گزارش وي در اين موضوع اعتماد كرده است. اباصلت خود مي‌گويد:
«كنت مع علي ‌بن موسى الرضا عليه السلام حين رحل من نيسابور و هو راكب بغلة شهباء فإذا محمّد بن رافع و أحمد بن الحرث و يحيى ‌بن يحيى و إسحاق‌ بن راهويه و عدة من أهل العلم قد تعلقوا بلجام بغلته المربعة فقالوا: بحق آبائک الطاهرين حدثنا بحديث سمعته من أبيک فأخرج رأسه من العمارية.»۲
گذشته از اين در ايام حضور امام در خراسان همراهي وي تا هنگام وفات سبب شده تا بسياري از حوادث مرتبط با سيره و تاريخ امام را گزارش كند. شايد تأليف كتاب وفات امام رضا عليه السلام كه از آثار وي شمرده‌اند، همان روايات و يا جلسات رواياتي باشد كه او آن‌ها را گزارش كرده است. شيخ صدوق نيز بخشي از همين روايات را و يا با استفاده از همين كتاب رواياتي را در باب «ما حدث به ابوالصلت الهروي عن ذكر وفات»۳ آورده است.
مأمون در ايامي كه بحث كلامي «خلق قرآن» در جامعه رخ داده بود، أباصلت عبدالسّلام ‌بن صالح هروي و بشر مريسي۴ (م 218 يا 219ق)ـ از متكلّمان و فقيهان شهير حنفي ـ را براي مناظره دعوت كرد. اباصلت در اين جلسات ـ كه چندين مرتبه در حضور مأمون برگزار شد ـ توانست انديشه‌هاي كلامي مرجئه، جهميه، زنادقه، قدريه و باورهاي بشر مريسي را رد كند و بر طرف مناظره‌ي كننده و متكلّمان روزگار خود ظفر يابد.
أحمد بن سيّار بن أيوب كه مطالب فوق را گزارش كرده مي‌افزايد: «اباصلت به كلام شيعه اشراف داشت و آن را مي‌دانست. من نيز در زمينه‌ي انديشه‌ي شيعه با او مناظره كردم و او را فردي افراطي در انديشه شيعي نيافتم و دريافتم كه وي به تقدّم أبابكر و عمر باور دارد و بر

1.. عيون، ج۱، ص۱۴۳، ح۱.

2.. عيون اخبارالرضا عليه السلام، ج۱، ص۲۷۱.

3.. بشر بن غياث ‌بن أبي‌كريمة، أبوعبد الرحمن مريسي، مولى زيدبن خطاب، از فقهاي حنفي و متكلّمان أصحاب رأي در ابتداي سده‌ي سوم بوده است. او قايل به خلق قرآن بوده و سخنان ناپسندي از وي ضبط شده است كه معمولاً به اهل علم و مخالفان خود اسائه‌ي ادب مي‌كرده است. تاريخ بغداد، ج۷، ص۶۱، ش۳۵۱۶.

صفحه از 82