تعليقات آيت‏ اللَّه جعفرى بر اصول كافى، نُه باب از كتاب الحجّة - صفحه 159

سومين محل، بغداد است. زكريا ابن محمد انصارى قزوينى شافعى (686/1283- 605/1208) پس از سفر به بغداد در توضيحاتش راجع به آن شهر گويد: «مسجد مركزى بغداد، سرداب معروفى دارد كه شيعيان معتقدند مهدى آنان از آنجا ظهور خواهد كرد؛ آنان ادعا مى‏كنند كه محمدبن حسن به داخل آن سرداب رفته‏است.» (آثارالبلاد و اخبارالعباد، صفحه 386؛ القرمانى، اخبارالدول، بغداد، چاپ 1282 / 1865. صفحات 118- 117؛ سمط النجوم، جلد 4، صفحه 144 را هم ببينيد.)
محل چهارم كاشان است، شهرى در مركز ايران و جنوب قم. ياقوت در معجم‏البلدان (جلد 4، صفحات 297 - 296) و قزوينى در آثارالبلاد (صفحه 432) درباره اين شهر، داستانى مشابه داستان بغداد نقل مى‏كنند.
از تمام اين مطالب به روشنى برمى‏آيد كه اين داستان‏ها نمى‏توانند از دكترين شيعه برآمده باشند؛ زيرا نه تنها از نظر تاريخى صحيح نيستند، بلكه با يكديگر تناقض هم دارند. علاوه بر اين حقيقت كه در هيچ يك از كتب شيعى، اشاره‏اى به سرداب نشده است، عبارات زير به روشنى ارتباط تمام افسانه‏هاى بالا با دكترين شيعه را رد مى‏كند. حافظ گنجى شافعى (متوفى 658 / 1260) در «البيان فى اخبار صاحب الزمان» در مورد مداركى در مقابل كسانى كه وجود صاحب‏الزمان عليه السلام را تكذيب مى‏كنند، مى‏نويسد: «آنان ادامه زندگى ايشان را به دو دليل تكذيب مى‏كنند. اول طول زمان (حيات) و دوم آنكه او در سردابى زندگى مى‏كند، بدون آنكه كسى به او خوراكى يا نوشيدنى بدهد و اين قضيه كاملا خارق‏العاده است.» (صفحه 148) ابوالحسن على‏بن عيسى اربلى، يكى از نويسندگان مشهور اماميه (1293/ 692 - 1228/ 625 ) درباره دليل دومى كه گنجى در رابطه با عدم وجود مهدى ارائه كرده، چنين توضيح مى‏دهد: «اين موضوع، اتفاقى خارق‏العاده و عجيب است، زيرا آن دسته افرادى كه وجود حضرت را انكار مى‏كنند، نيازى به اين ندارند [ زيرا اگر او هرگز وجود نداشته، به طور قطع در سرداب نيز نزيسته است‏] و

صفحه از 145