* ص 520 - همان باب، ح 22، ذيل «فلا اُقسم بالخنّس، الجوار الكنّس»:
اينها شرح سه نوع ستاره است.
* همان باب، ح 22، ذيل «امام يخنس...قرّت عينك»:
اين مطلب، تفسير آيه نيست، بلكه با تاكيد به اهميت نامرئىشدن هريك از آنها، مقايسهاى است ميان مقام و شان امام و آن ستارهها.
* ص 521 - همان باب، ح 23:
يادداشت ذيل حديث قبلى را ببينيد.
* ص 522 - همان باب، ح 25، ذيل «و ضربت الدارهم باسمك.»:
اين موضوع اشاره به واقعه سال 201/817 دارد كه خليفه عباسى مأمون به واسطه جانشينى امام رضا (ع) براى خلافت، از مردم بيعت گرفته و با نام ايشان سكه ضرب كرده بود.
* ص 525 - همان باب، ح 29، ذيل «سمعت هذا الحديث منذ ستّ و خمسين سنة.»:
شيخ صدوق اين حديث را با كمى تفاوت در راويان آن نقل مىكند: «محمد بن اسحاق، رضىاللَّه عنه، براى ما نقل كرده و مىگفت: «ابوعلى محمدبن همام براى ما نقل كرده و مىگفت: «احمدبن محمّد نوفلى به ما نقل كرده و مىگفت: «احمدبن هلال براى من نقل كرده...» (كمالالدين، جلد 2، صفحه 343)
در آخرين جمله از اين حديث آمده كه احمدبن هلال اين خبر را 56 سال پيش شنيد. اين شخص، العبراتى البغدادى (1- 267/880 - 180/796) نام داشت. بنابراين او هفت سال از زمان غيبت را درك كرده است. پس زمانى كه او اين حديث