الف) حجيت خبر واحد:
شيخ بهايي خبر واحد ثقه را حجت ميداند. او با بيان اختلاف نظر عالمان متقدم و متأخر در اين بحث، رأي عالمان متقدم همچون سيد مرتضي و ابن ادريس را قابل بررسي و بحث دانسته و عقيده متأخران، يعني حجيت خبر واحد را ميپذيرد.۱ هر چند بحث حجيت خبر واحد از مباحث رجالي نيست، اما از مباحث اصولي و مهمي است كه مباني علم رجال نيز بر آن تكيه ميكند.
ب) پذيرش قاعده تسامح در ادله سنن:
اگر چه اين قاعده امروزه مقبول اكثر فقها نيست، اما شيخ بهايي همچون بسياري از عالمان زمان خود و پيشتر از آن، به استناد به روايت نبوي (من سمع شيئاً من الثواب...)۲ معتقد است در روايتهاي اخلاقي نياز به سختگيريهاي رجالي نيست.۳ اين بحث نيز اگر چه مبحثي رجالي نيست، اما از پيش فرضهاي اصولي دانشهاي اسلامي است كه در جهتگيري دانشمند رجالي و حديثي تأثير مستقيم دارد.
ج) شرايط توثيق راوي:
به عقيده شيخ بهايي، عدالت راوي با شهادت يك عادل اثبات ميشود. اگر در باره يك راوي هم توثيق رسيده باشد و هم تضعيف، اگر چه مشهور عالمان قول تضعيف را مقدم ميدانند، اما شيخ بهايي معتقد است هر كدام از توثيق يا تضعيف كه گمان قويتري را افاده كند، مثلاً شاهدان بيشتر يا باتقواتري به آن شهادت دهند، آن رأي مقدم است.۴
د) اعتبار عدالت در زمان اداء نه تحمل:
شيخ بهايي معتقد است اگر راوي به وقت بيان حديث و رساندن آن عادل باشد، حديث او پذيرفته است؛ اگر چه به وقت دريافت آن عادل نبوده است.۵
3 و 4. دانش تاريخ حديث و منبعشناسي حديث
حديث از ابتدا تاكنون دورانهاي متفاوتي را پشت سر گذاشته است كه در دانش تاريخ حديث از آن بحث ميشود. سير تولد، رشد و نشر حديث و فراز و فرود و رواج و ركود آن از مهمترين مسائل علم تاريخ حديث است. همچنين دانش منبعشناسي حديث به شناساندن كتب حديثي و علوم حديثي و مسائل پيرامون آن و تعريف و توصيف نويسندگان آن كتابها و تحليل روشها و رويكردهاي آنان ميپردازد.
هر چند اين دانشها، در دورههاي معاصر بيشتر مورد توجه قرار گرفته و پژوهشگران اخير در اين موضوعات تأليفات مستقلي به وجود آوردهاند، اما در ميان عالمان متقدم نيز تلاشهاي بزرگي در اين
1.. الحبل المتين، ص۲۱.
2.. اربعين شيخ بهايي، ص۳۸۱، حديث سي و يكم.
3.. همان، ص۵۸، مقدمه.
4.. حبل المتين، ص۲۵.
5.. همان.