نقش غاليان در اشتهار تهمت غلو به جابر جعفي - صفحه 155

جلوه دادن اعتقاداتي چون تناسخ، اشباح و اظلّه، دور و ...رواياتي به نقل از اصحاب نامدار ائمه عليهم السلام چون جابر بن عبد الله انصاري، جابر بن يزيد جعفي و ...جعل نموده و منتشر ساختند. بدين سبب برخي احاديث سراسر مجعول غلات را روايات و اقوال خود جابر جعفي پنداشته و او را مختلط يا غالي معرفي کرده‌اند.۱ شايد علت اين که غاليان در ميان اصحاب امام باقر عليه السلام بيشتر به جابر جعفي توجه کرده‌اند، حضور او در کوفه، مرکز و کانون غلو در آن دوران و معاصر بودن با غالياني چون مغيرة بن سعيد، بيان بن سمعان، ابو منصور عِجلي و ...باشد.
در باره غالي دانستن جابر و سوء استفاده غلات از شخصيت و اخبار او، کلام محمد تقي مجلسي، شايان ذکر است:
از تتبع در اخبار جابر جعفي فهميده مي‌‌شود که او از اصحاب اسرار صادقين عليهما السلام بوده و کراماتي را بيان مي‌‌کرده که عقول ضعفا تاب درک آن نداشته، بنا بر اين، بعضي او را غالي دانسته و دو گروه به دو افترا زده‌اند: عامه و غلات.۲
خاقاني نيز، بر اين نظر است که جابر از اتهام غلو مبراست و اين که بعضي او را غالي دانسته‌اند، به سبب برخي روايات اوست که متضمن مطالب بالاتر از عقول اغلب مردم است.۳ همچنين محمد هادي معرفت، اشاره دارد که جابر در مورد جايگاه و شأن ائمه اطهار عليهم السلام عقيده‌اي راسخ و متعالي داشت و همين سبب شد که او را در زمره غلات به شمار آورند.۴ مؤيد اين نظر روايتي از امام صادق عليه السلام است که امام عليه السلام ذَريح مُحارِبي را از نقل احاديث جابر براي «سَفِله»۵ بر حذر داشته است.۶ و۷ مامقاني اين روايت را نه تنها ذم جابر ندانسته، بلکه آن را مدح او محسوب کرده؛ زيرا وي را عالم به معارف و حقايقي مي‌‌داند که سفله از درک آن عاجزند.۸
شايد مهم‌ترين تضعيف کننده جابر، در ميان رجاليان شيعي، نجاشي باشد که او را مختلط خوانده است.۹ از سياق کلام نجاشي فهميده مي‌‌شود که مراد او از اختلاط، بيشتر فساد عقيده و

1.. فرق الشيعه، ص۳۴ - ۳۵؛ تاريخ العقيدة الشيعية و فرقها، ص۱۰۳ و ۱۲۲ - ۱۲۵.

2.. منتهي المقال، ج۲، ص۲۱۷ - ۲۱۸.

3.. رجال الخاقاني، ص۵۶.

4.. التفسير والمفسرون، ج۱، ص۴۲۲.

5.. مردمان سست‌اعتقاد و مستضعف فکرياست. ر.ک: التعليقة علي اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۳۷ - ۴۳۸.

6.. رجال الکشي، ص۱۹۳، ۳۷۳؛ عبد الله بن جبلة کناني راوي اين روايت بر اين نظر بوده که امام عليه السلام ، خود ذريح را نيز از سفله محسوب کرده‌اند؛ حر عاملي با وجود ورود مدح و ذم ذريح در رجال الکشي مدح را مرجح دانسته و به روايتي از من لايحضره الفقيه استشهاد کرده است. مجلسي نيز ذريح را توثيق کرده است. از اين رو نمي‌توان او را از سفله محسوب نمود؛ ر.ک: من لايحضره الفقيه، ج۲، ص۴۸۵ - ۴۸۶؛ الرجال، ص۱۱۹؛ الوجيزة في الرجال، ص۷۸.

7.. براي روايتي مشابه از امام صادق عليه السلام خطاب به مفضل، ر.ک: رجال الکشي، ص۱۹۲.

8.. تنقيح المقال، ج۱، ص۲۰۳- ۲۰۴.

9.. رجال النجاشي، ص۱۲۸.

صفحه از 170