بيت عليهم السلام دانسته است.۱ شبيري زنجاني نيز، او را شيعه دوازده امامي و دانا به اسرار امام باقر عليه السلام معرفي کرده است.۲
وثاقت جابر جعفي نزد اکثر رجال شناسان امامي خود دليل ديگري است بر رد شبهه غالي بودن وي. همان طور که آمد، رجاليان متأخر با ديد انتقادي نسبت به نوشتههاي برخي متخصصان متقدم نگريستهاند و چون مستندي قوي در غالي دانستن جابر نيافتهاند حکم به وثاقت جابر نمودهاند.
ابعادي از چهره اسطورهاي جابر جعفي نزد غاليان
چنان که آمد، توجه جابر به باطن آيات و روايات سبب شد که او در ميان غاليان منتسب به شيعه از محبوبيت خاصي برخوردار شود تا آن جا که غاليان خود را به وي منتسب ميکردند و از وي به بزرگي ياد مينمودند. ۳ روايتي که به روشني منشأ غاليانهاي دارد، مقام جابر را نزد امامان برابر با مقام سلمان نزد پيامبر صلي الله عليه و آله ميداند؛۴ چنان که مقام داوود بن کثير رقّي غالي۵ را مساوي با مقام مقداد ذکر کرده است.۶ و ۷ غاليان کراماتي نيز به جابر نسبت دادهاند.۸
روايات غير معمول جابر جعفي در مورد معجزات پيامبر صلي الله عليه و آله و کرامات امامان عليهم السلام ، نمونههاي مشابهي در آثار فرقههاي غالي افراطي دارد که از جريان اصلي شيعه امامي طرد شده بودند؛ براي مثال، ميتوان نمونههايي را در کتاب الهداية الکبري حسين بن حمدان خَصيبي ملاحظه کرد.۹ مواردي هم درآثار غلات از جابر نقل شده است که در آثار جريان اصلي شيعه امامي، وارد نشده است.۱۰ علاوه بر اين، در آثار غلات، افکار باطني صرف۱۱ مانند وجود پيشين ارواح
1.. معجم رجال الحديث، ج۴، ص۳۴۴- ۳۴۵.
2.. الجامع في الرجال، ج۱، ص۳۵۲.
3.در مورد برخي رواياتي که غاليان به جابر نسبت دادهاند، ر.ک:
Halm، Die Islamische Gnosis، pp.۹۶ – ۱۱۲; Modarressi، Tradition and Survival...، ۱، p.۹۳.
4.. براي روايتي غاليانه به نقل از جابر جعفي در فضيلت سلمان، ر.ک: نفس الرحمن في فضائل سلمان، ص۲۶۸ - ۲۶۹.
5.. در مورد وي، ر.ک: معجم رجال الحديث، ج۸، ص۱۲۶ - ۱۳۱.
6.. الاختصاص، ص۲۱۶؛ رجال النجاشي، ص۱۵۶؛ ر.ک: Modarressi، Tradition and Survival...، ۱، p.۸۹.
7.. روايتي ديگر با منشأ غاليانه از رجال الکشي، ميگويد که علم ائمه عليهم السلام به چهار نفر منتهي ميشد که عبارتاند از: سلمان فارسي، جابر [جعفي]،...؛ ر.ک: رجال الکشي، ص۴۸۵ ؛ منتهي المقال، ج۲، ص۲۱۹؛ تنقيح المقال، ج۱، ص۲۰۳؛ و نيز:
Modarressi، Tradition and Survival...، ۱، p.۸۹.
8.. ر.ک: «اصل»، در: الاصول ستة عشر، ص۸۰ ؛ رجال الکشي، ص۱۹۵ - ۱۹۸؛ خاتمة مستدرک، ج۴، ص۲۰۵.
9.. الهداية الکبري، ص۱۲۸ - ۱۲۹، ۱۶۰، ۲۱۵ - ۲۱۶، ۲۲۶ - ۲۳۲، ۲۳۹ - ۲۴۰.
10.. همان، ص۴۱ - ۴۳، ۷۰ - ۷۳، ۱۲۴، ۱۵۳ - ۱۵۴.
11.. در باره مقالات باطني غاليان، ر.ک: تاريخ العقيدة الشيعية و فرقها، ص۱۱۳ - ۱۱۸.