توحيد از ديدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه (1) - صفحه 47

219 و 266)؛ لعلّهم يفقهون (انعام، 65)؛ ءاله مع اللّه قل هاتوا برهانكم (نمل، 64)؛ قل هل عندكم من علم فتخرجوه لنا (انعام، 148)؛ إئتونى بكتاب من قبل هذا او أثارة من علم (احقاف، 4)؛ و اذا قيل لهم اتّبعوا ما انزل الله قالوا بل نتّبع ما اَلفينا عليه اباءنا أو لوكان اباؤهم لا يعقلون شيئا و لا يهتدون (بقره، 170) و نظائر آنها و مكرّرات آنها، همگى نشان دهنده همين معنى است.
با توجه به اين نكته، بايد ببينيم كه قرآن كريم براى عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلى را مطرح كرده است ؟ و با وجود اين شيوه كه قرآن از همه گروه ها برهان ودليل مى طلبد، آيا ممكن است كه خودش براى مطالب خود دليل نياورد؟ و آيا جا دارد كه ما براى معارف اسلام، از جاى ديگر طلب دليل كنيم ؟ و آيا براى يك مسلمان معقول است كه معتقد شود كه استدلال صحيحى براى توحيد يا نبوت يا ساير عقائد اسلامى وجود داشته باشد و خود قرآن و پاسدارانش (ائمه هدى عليهم السلام ) به آن تمسّك نكرده باشند ؟ در اين نكته نيك دقت فرماييد.
ما بنا را بر آن گذاشته ايم كه بايد دلائل معارف اسلامى را از خود قرآن كريم و معلّمانش فرابگيريم نه از ديگران. اكنون بايد بنگريم كه روش قرآن در خداشناسى چيست؟
از مطالعه آيات قرآن در باب توحيد، به سه خصيصه و امتياز برخورد مى كنيم كه عينا همان سه خصيصه در خطب اميرالمؤمنين ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ و روايات سائر ائمه هدى ـ عليهم الصلوة و السلام ـ وجود دارد، به طورى كه ذهن به سرعت منتقل مى گردد كه كلام اميرالمؤمنين و فرزندانش ـ صلوات الله و سلامه عليهم ـ همانا بسط و شرح قرآن است. اين سه خصيصه از اين قرار است : عدم مشابهت با ساير موجودات، مبرّا بودن از هر نقص، توقيفيّت اسماء.

1 ـ عدم مشابهت

قرآن كريم چنين مى فهماند كه خدا ـ جلّ جلاله ـ را با هيچ يك از موجودات ديگر نمى توان مقايسه كرد، و اين كه هيچ گونه تشابه و تسانخى بين خدا و خلق نمى باشد و اساسا شناخت او بر مبناى مغايرت با مخلوقات است، والاّ آنچه مشابه مخلوقات فرض

صفحه از 53