مضمونِ آن فتوا مىدهند. زيرا محقق حلّى رحمهالله اعتراف كرده كه اين امارهاى است كه مىتوان بدان تكيه كرد.
21. يكى از ترجيحات، روايت ثقه است از شخصى كه با ديگران اسم مشترك دارد و زياد روايت كردن راوى از اين شخص مشترك، بدان سبب است كه وى به او اطمينان پيدا كرده و او را ثقه پنداشته است.
22. يكى از مرجّحات اين است كه يكى از شيوخ و بزرگان علم رجال به راوى حديثى اعتماد كند؛ همان گونه كه از عمل علّامه حلّى در خلاصه و شيخ نجاشى در رجال خود و علىبن محمّدبن قتيبه، آشكار و ظاهر مىشود. پس اگر جمعى از رجاليان بر شخصِ راوى اتّكاء كنند، لابّد چنين شخصى در مرتبهاى از وثوق و اعتماد هست كه به او تكيه مىكنند؛ مخصوصا هنگامى كه افرادى كه به او اعتماد مىكنند، زياد باشند؛ بنابراين اعتماد آنان براى ما قابل توجّه است.
23. اگر بر شخصِ راوى حديث، علماى قم اعتماد كنند، اين خود يكى از مرجّحات است. زيرا علماى قم و محدّثين آنان، كسانى را كه از افراد مجهول نقل روايت كرده و بر روايات مُرسل اعتماد مىكردهاند، از شهر خود اخراج مىنمودهاند.
24. يكى ديگر از مرجّحات آن است كه تمام يا اكثريّت رواياتِ راوى حديث، از گروه رواياتِ مقبول يا محكم و مورد قبول علماى علم حديث واقع شود. به عبارت ديگر، اگر در حديثى، اين راوى، به خصوص، مورد نظر واقع شده باشد، تمام يا اكثر علماى علم الحديث، اين روايت را مىپذيرند (اگر كه اين شخص در طريق و سند آن واقع شده باشد) و آن را تلقّى به قبول مىكنند.
25. يكى ديگر از مرجّحات آن است كه: شخص راوى در سند حديثى واقع شود كه در آن حديث، نه از جهت شخص راوىِ مورد نظر، بلكه از جهتى ديگر، طعن واقع شده باشد. از سخنان برخى آشكار مىشود كه اين دليل بر وثاقت است و