نوحبن درّاج؛ و همرديفان ايشان از راويان اهل سنّت، افراد ديگرى مثل: طلحهبن زيد. و شيخ تصريح كرده است كه سكونى و افراد مثل او از ثقاتاند.
از كسان ديگرى كه شيعه به عمل به رواياتشان اتّفاق نظر دارند، اين افرادند: عبداللّهبن بكير، سماعة بن مهران، بنوفضّال، طاهريّون، عمّار ساباطى، علىّبن ابىحمزه بطائنى و عثمانبن عيسى.
39. ديگر از مرجّحات آن است كه راوى در سندى واقع شود كه علّامه حلّى، به صحّت آن حكم كرده است.
40. ديگر از مرجّحات آنكه از شيخ صدوق بدان راوى راه و ارتباطى وجود داشته باشد و علامه مجلسى رحمهالله نيز اين مطلب را صحيح دانسته است ولى در آن تأمّلى است.
41. ديگر از مرجّحات آنكه در مدح راوى و وثاقت او حديث غير صحيحى وارد شده باشد و بزرگان علم حديث بدين حديث، اعتماد داشته باشند.
هر كس قصد تحقيق بيشتر و كاملتر دارد و مىخواهد در تمامى آنچه ما گفتيم، مطالب بيشترى به دست بياورد به «تعليقه ما بر كتاب منهج المقال» مراجعه كند. از امارات صحّت حديث، موافقت آن با حكم عقل، يا موافقت آن با تجربه است؛ مانند آنكه در روايات وارد شده است كه هر كس مىخواهد در هر ساعتى از خواب بيدار شود، آيه آخر سوره كهف را بخواند، از خواب بيدار مىشود و مثال ديگر آنكه: اگر كسى مىخواهد از شرّ و بدى كسى در امان باشد سوره «هل أتى» را در نماز صحبح روز دوشنبه و روز پنجشنبه، بخواند و ديگر رواياتى كه در اين موارد و موارد مشابه آن، وجود دارد و با تجربه مكرّر اثبات شده است. همه و همه اين تجربيّات دلالت بر صحت حديث مىكند.
خلاصه مطلب آنكه قرائنِ ترجيح روايات فراوان است و شخص مجتهد مىتواند آنها را به دست آورد و به كار بندد.