از اين آيه شريفه فهميده مىشود كه به واقع، راه ارتباط با آيات قرآن، صرف همزبان بودن با آن نيست. در اين آيه، آشنا بودن به زبان عربى به عنوان عنصر اصلى فهم آيات، معرّفى نشده است؛ بلكه اين، ايمان واقعى به آيات و گوش جان سپردن به دستورهاى آن است كه اين كتاب را به عنوان شفابخش و هدايتگر در لحظه لحظه زندگى مؤمنان مطرح مىكند. در مقابل، آنانى كه گوشهاى شنوايى براى شنيدن ندارند و در گوش خود براى درك آياتش، سنگينى احساس مىكنند، هر چند به زبان عربى، خواندن آيات، ديگر نه تنها برايشان سودمند نيست؛ بلكه بر كور دلىِ آنها مىافزايد.
بنابراين ـ چنان كه مفسّران از اين آيه شريفه درك كردهاند (21: ج 17، ص 400) اثر و خاصيّت قرآن كريم، دائر مدار عربيّت آن نيست؛ بلكه اين مردماند كه در مقابل آن دو گروه خواهند شد: گروهى با ايمان و گروه ديگر بىايمان. قرآن البتّه هدايت و شفاست براى گروه اوّل كه بيماريهاى درونى، همچون شكّ و ريب را شفا مىدهد. در عين حال، براى گروه دوم، ضلالت و كورى است و سبب مىشود كه حقّ و راه رشد و صلاح را تشخيص ندهند.
در قسمت پايانى آيه، عبارت «أُولئكَ يُنادَونَ مِن مَكانٍ بَعيدٍ» نشان از آن دارد كه با وجود نزديكى رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم به ايشان، گويى آنان فرسنگها با وى فاصله دارند و سخنِ حقّ آن رسول الاهى، بر آهن سرد وجود ايشان اثرى نمىبخشد. آنان به او نزديكاند؛ امّا گويى كه از دور، صدايى مىشنوند كه برايشان آشكار نيست. (6: ج 7، ص 338)
آرى! به تصريح روايات، اين كتاب براى آنانى كه گوش شنوايى براى شنيدن و قلب بينايى براى تفكّر و تفقّه دارند، پندآموزى است كه خيانت نمىكند و راهنمايى است كه گمراه نمىكند و سخنگويى است كه دروغ نمىگويد. (13: ج 2، ص 569)
هر كس پيرامون اين مائده آسمانى بنشيند و زانوى شاگردى، فروتنى و تواضع بر