مرورى بر دعاى امام صادق عليه ‏السلام در هنگام تلاوت قرآن - صفحه 154

«ضعفاء و ايتام آل محمّد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم» ۱ رسيده و علم فرا گرفته از آن ذوات مقدسه را در ميان ايشان گسترش دهند. (28: ج 1، ص 76) خداوند متعال در ديگر آيات قرآن، صفات ممتاز و منحصر به فردى به اين گروه از بندگان نسبت داده است؛ از جمله دانايى و خردمندى (زمر (39) / 9) و خشيت ۲ از مقام كبريايى. در سوره مباركه سجده، آيه هفدهم، سخن از اجر و پاداشى خاص به ميان آمده است كه ويژه اين صنف از بندگان خداى متعال است؛ اجر و پاداشى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى آن را شنيده و نه به قلب احدى خطور كرده است و قرآن كريم با عبارت «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أخفِيَ لَهُم مِنْ قُرّةِ أَعينٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعملُونَ» از آن سخن به ميان مى‏آورد.

1.اصطلاح ضعفاى شيعه و ايتام آل محمد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلماز جمله اصطلاحاتى است كه توسّط خود حضرات معصومين عليهم ‏السلام مورد استفاده قرار گرفته است. در اين زمينه، احاديثى چند از ائمّه هدى عليهم ‏السلام منقول است كه در مجموع، دلالت به اين مفهوم دارد كه منظور از ضعفاى شيعه مواليان و دوستداران ائمّه طاهرين‏اند كه براى خلاصى از ظلمت جهل و ورود به صحنه نور، به علمايى نياز دارند كه از ايشان دستگيرى نمايند و مقصود از ايتام آل محمّد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم نيز شيعيانى‏اند كه دستشان از دستيابى به امام زمان خود كوتاه است كه البتّه اين گروه نيز بايد مورد حمايت علماى ربّانى شيعى قرار گيرد. (۳۱: ص ۱۸۵) حضرت امام حسن عسكرى عليه ‏السلام در اين باره چنين فرموده‏اند: يتيم‏تر از يتيمى كه پدر و مادرش را از دست داده است، يتيمى است كه منقطع از امامش گشته و توانايى دستيابى به او را ندارد و در تشخيص حكم امامش ـ كه درباره اوست ـ ضعيف است. پس آگاه باشيد كه چنين شخصى به واقع، يتيمى است كه بايد در دامان شيعيان ما كه عالم به علوم ما مى‏باشند، پرورش يابد. پس هر آن كس كه وى را هدايت و راهنمايى كند، در بهشت برين و فردوس اعلى با ما خواهد بود. (۲۲: ج ۱، ص ۶)

2.إنَّما يَخشى اللّه‏َ مِنْ عِبادِهِ العُلماءُ. (فاطر (۳۵) / ۲۸) در توضيح واژه خشيت شايد بى مناسبت نباشد كه به اين كلام نورانى حضرت امير عليه ‏السلام در نهج البلاغه اشاره كنيم كه فرمود: «وَاخشَوهُ خَشْيَةً لَيستْ بِتَعذير» (۲: خطبه ۲۳) برخى از شارحين نهج البلاغه «خشيت تعذير» را خشيتى دانسته‏اند كه از روى كراهت و بى‏ميلى ـ و نه از روى محبّت و ارادت ـ نسبت به خداوند ابراز شود. (۲۷: ج ۱، ص ۲۲۶) در حقيقت، منظور امير مؤمنان از اين سخن، آن است كه بندگان واقعى پروردگار بايد از مقام كبريايى پروردگار آن گونه كه شايسته است، پروا داشته باشند و خشيت ايشان توأم با محبّت قلبى ـ كه ريشه در شعور و آگاهى آنها دارد ـ بوده باشد؛ نه خشيت و ترسى كه از آنِ مردمان و بردگانى است كه از پادشاهان زورمدار زمانه خود در دل دارند. البتّه چنين ترسى هرگز قرين با محبّت و تلاش مضاعف جهت محقّق كردن خواسته‏هاى پروردگار نخواهد بود.

صفحه از 164