«ضعفاء و ايتام آل محمّد صلى الله عليه و آله وسلم» ۱ رسيده و علم فرا گرفته از آن ذوات مقدسه را در ميان ايشان گسترش دهند. (28: ج 1، ص 76) خداوند متعال در ديگر آيات قرآن، صفات ممتاز و منحصر به فردى به اين گروه از بندگان نسبت داده است؛ از جمله دانايى و خردمندى (زمر (39) / 9) و خشيت ۲ از مقام كبريايى. در سوره مباركه سجده، آيه هفدهم، سخن از اجر و پاداشى خاص به ميان آمده است كه ويژه اين صنف از بندگان خداى متعال است؛ اجر و پاداشى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى آن را شنيده و نه به قلب احدى خطور كرده است و قرآن كريم با عبارت «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أخفِيَ لَهُم مِنْ قُرّةِ أَعينٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعملُونَ» از آن سخن به ميان مىآورد.
1.اصطلاح ضعفاى شيعه و ايتام آل محمد صلى الله عليه و آله وسلماز جمله اصطلاحاتى است كه توسّط خود حضرات معصومين عليهم السلام مورد استفاده قرار گرفته است. در اين زمينه، احاديثى چند از ائمّه هدى عليهم السلام منقول است كه در مجموع، دلالت به اين مفهوم دارد كه منظور از ضعفاى شيعه مواليان و دوستداران ائمّه طاهريناند كه براى خلاصى از ظلمت جهل و ورود به صحنه نور، به علمايى نياز دارند كه از ايشان دستگيرى نمايند و مقصود از ايتام آل محمّد صلى الله عليه و آله وسلم نيز شيعيانىاند كه دستشان از دستيابى به امام زمان خود كوتاه است كه البتّه اين گروه نيز بايد مورد حمايت علماى ربّانى شيعى قرار گيرد. (۳۱: ص ۱۸۵) حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام در اين باره چنين فرمودهاند: يتيمتر از يتيمى كه پدر و مادرش را از دست داده است، يتيمى است كه منقطع از امامش گشته و توانايى دستيابى به او را ندارد و در تشخيص حكم امامش ـ كه درباره اوست ـ ضعيف است. پس آگاه باشيد كه چنين شخصى به واقع، يتيمى است كه بايد در دامان شيعيان ما كه عالم به علوم ما مىباشند، پرورش يابد. پس هر آن كس كه وى را هدايت و راهنمايى كند، در بهشت برين و فردوس اعلى با ما خواهد بود. (۲۲: ج ۱، ص ۶)
2.إنَّما يَخشى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ العُلماءُ. (فاطر (۳۵) / ۲۸) در توضيح واژه خشيت شايد بى مناسبت نباشد كه به اين كلام نورانى حضرت امير عليه السلام در نهج البلاغه اشاره كنيم كه فرمود: «وَاخشَوهُ خَشْيَةً لَيستْ بِتَعذير» (۲: خطبه ۲۳) برخى از شارحين نهج البلاغه «خشيت تعذير» را خشيتى دانستهاند كه از روى كراهت و بىميلى ـ و نه از روى محبّت و ارادت ـ نسبت به خداوند ابراز شود. (۲۷: ج ۱، ص ۲۲۶) در حقيقت، منظور امير مؤمنان از اين سخن، آن است كه بندگان واقعى پروردگار بايد از مقام كبريايى پروردگار آن گونه كه شايسته است، پروا داشته باشند و خشيت ايشان توأم با محبّت قلبى ـ كه ريشه در شعور و آگاهى آنها دارد ـ بوده باشد؛ نه خشيت و ترسى كه از آنِ مردمان و بردگانى است كه از پادشاهان زورمدار زمانه خود در دل دارند. البتّه چنين ترسى هرگز قرين با محبّت و تلاش مضاعف جهت محقّق كردن خواستههاى پروردگار نخواهد بود.