«وَعد اللّه الَّذينَ آمنوا مِنكم و عَملوا الصّالحات ليَستخلفنَّهم فِي الْأرض كما استخلَفَ الَّذين مِن قبلهم و لَيُمكننَّ لهم دينهم الَّذي ارتضى لهم وَ لَيبدِّلنَّهُم مِن بَعد خوفهم امنا يعبدونني لايُشركون بى شيئا»
«خداوند وعده فرموده به آن دسته از شما، كه ايمان آوردند و كارهاى نيكو كردند، كه قطعا ايشان را در زمين خلافت خواهد بخشيد، همانطور كه در مورد گذشتگان چنين كرد. و عمل به آيينى را كه براى ايشان برگزيده است، بر آنها بسيار آسان و ممكن خواهد كرد. و به جهت آنها ناامنى را به آرامش و امنيت مبدّل خواهد ساخت، تا مرا بپرستند و براى من شريكى قرار ندهند.»
خلافت به معناى نيابت و جانشينى به جاى ديگرى است، به چند دليل: يا در غياب و نبودن كسى است، يا به خاطر مرگ كسى است كه ديگرى جانشين او مىشود، يا به علّت ناتوانى كسى است و يا به خاطر بزرگى و شرافت است كه ديگرى جانشين او مىشود. در معنى اخير، خداوند به اولياء خود در زمين، خلافت و نمايندگى مىدهد. چنانكه خداى متعال در سورهى ص آيهى 26 مىفرمايد:
«يا داوُد إنّا جعلناكَ خليفة في الْأرض.»۱
خداوند عزّوجلّ پيش از خلقت و آفرينش، سخن از خليفه مىگويد، آنجا كه به ملائكه مىفرمايد:
«وَ إذ قالَ ربُّكَ لِلمَلائِكَةِ إنّي جاعِل فِي الْأرضِ خليفة»۲«و هنگامى كه پروردگارت به ملائكه فرمود كه من در زمين قراردهندهى خليفه هستم.»
اين نكته دلالت دارد كه حكمت در خليفه، بر حكمت در آفرينش مقدّم است و اگر خداوند خلقى را بيافريند در حالى كه خليفهاى در زمين نباشد، ايشان را در معرض تباهى قرار داده است و اين با حكمت الاهى منافات دارد. حال آنكه خداى بزرگ حكيم است و هرگز كار عبث و بيهوده انجام نمىدهد.
بنابراين جهان لحظهاى بدون خليفه نخواهد بود و خلافت تا روز قيامت
1.راغب اصفهانى، مفردات الفاظ قرآن، انتشارات مرتضوى، ذيل مادهى خلف.
2.بقره/ ۳۰.