مىتواند انجام دهد خوار و ذليل ساختن خود در برابر پروردگارش است تا از او طلب رحمت و بخشش كند.
آنها كه با نوشتههاى مراجع و صاحبنظران مذهبى اخير آشنا هستند ممكن است با آن بُعد از دعا كه اكنون مطرح شد مخالف باشند و بگويند كه اين تنها نيمى از معنويت اسلام است و تكامل دينى و مذهبى كه دوستان خدا (اولياء) با دنبال كردن جاده معنويت بدان دست مىيابند را ناديده گرفته است. بله، از يك سو، انسان بنده خاضع و فقير پروردگار يكتاست كه هيچ چيزى از خود ندارد. امّا آيا او ـ دست كم به صورت پيامبر و ولى خدا ـ نماينده خداوند (خليفه) و تصوير او (صورت) نيست؟ در واقع، جنبه دوم در جنبه اول نهفته است، چرا كه هرچه فرد، خصوصيات مثبت را از بنده انكار كند بيشتر بر اين نكته تأكيد كرده است كه او به پروردگار تعلق دارد. با رد اين نكته كه انسان از خود، خير و خوبى دارد، بر اين مطلب صحه مىگذاريم كه هر چيز مثبت و خوبى كه در او وجود دارد تنها متعلق به خداوند است. تا هرجا كه بنده خود را غرق در هيچى خود بداند، كمال پروردگار يكتا را نشان داده است. اين نقطه نظر در اين حديث قدسى معروف به طور نسبتا صريحى بيان شده است:
«بندهام با انجام اعمال مستحبى [مانند دعا] به من نزديكتر مىشود، تا او را دوست بدارم، و هنگامى كه او را دوست بدارم هرآنچه مىشنود از طريق من مىشنود، هرآنچه مىبيند از طريق من مىبيند، من دستى هستم كه با آن مىگيرد و پايى هستم كه با آن راه مىرود.» ۱
امّا متون اسلامى اوليه به موضوع «فناء فى اللّه» يا «يكسانى مطلق» اشارهاى نكردهاند، چرا كه اين موضوع ظريفتر از آن است كه قابليت بيان شدن با اصطلاحات صريح متداول در اينگونه متون را داشته باشد. ۲ در هر صورت، همانندى و يكسانى با
1.ـ بخارى، رقاق ۳۸.
2.ـ يكى از دلايل اسلام براى عدم بسط اين ديدگاه خطر شرك يا منسوب دانستن ديگران به خداست ـ اين مسأله يادآور دادن مقام الوهيت به حضرت عيسى عليه السلام در برخى جنبشهاى فرقهاى اين دين است، مانند غلات (Ghulaat)