موضوع دعا بيگانه است، زيرا دعا در پى نشان دادن تفاوت و اختلاف ميان خدا و بنده است و اين تفاوت در تمام شرايط، حتى در جهان ديگر، دست كم با يك درجه و سطح از اختلاف هم كه شده باقى خواهد ماند و مفهوم خود را از دست نخواهد داد. ۱ [... ]
صحيفه و معنويت اسلامى
[...] مايلم بگويم كه كتابى مانند صحيفه بُعد درونى و داخلى اسلام را آشكار مىكند كه حتى ممكن است فهم و درك آن در ساير متون اوليه دشوارتر نيز بوده باشد. هنگامى كه دانشمندان و ساير افراد ناآشنا به اسلام به آن مىنگرند به طور طبيعى آنچه را كه در نگاه اول ديده باشند درك مىكنند كه از آن جمله مىتوان به وقايع، گزارشها و اسناد مكتوب، روابط اجتماعى، و غيره اشاره كرد. آگاهى يافتن از درون قلب مردم و يا اصرار بر فهميدن رابطه شخصى افراد با پروردگار كار آسانى نيست، اگرچه بيشتر مردم نيز علاقهاى به اين امر ندارند. اگر راهى به درون قلوب مردم وجود داشته باشد، يافتن آن مستلزم مطالعه و بررسى درونىترين نگرانىها و دغدغههاى افراد است كه در فعاليتهاى بيرونى و نوشتههاى ايشان منعكس مىشوند. امّا ابعادى از اسلام كه بيشتر توجه نظارهكنندگان بيرونى را به خود جلب كردهاند ابعاد بيرونى و مشخص آن هستند كه نسبتا خالى از عشق و حرارتى هستند كه در غرب از معنويت و روحانيت سراغ دارند.
تمدن اسلامى به طور كلى بسيار شبيه به يك شهر مسلماننشين قديمى است : ديوارهاى بيرونى حكايت از گرفتگى و كسالت و غمبار بودن آن مىكنند و ورود به اين دنياى پشت ديوار نيز آسان نيست ؛ امّا اگر شخصى بتواند با اهالى اين شهر صميمى شود، به او حياطها و باغهاى دلانگيز و زيبايى نشان داده خواهد شد كه مملو از گلهاى
1.ـ همانطور كه العربى اغلب به ما يادآورى مىكند : «واقعيتها نمىتوانند تغيير پيدا كنند. بنابراين بنده هميشه بنده است و ارباب هميشه ارباب. خداوند،، خداوند باقى مىماند و مخلوق، مخلوق» (الفتوحات المكيه، بيروت، بدون تاريخ، بخش يازدهم، صص ۵ ـ ۳۷۱) هيچكس تا بحال نگفته است كه محمّد به دليل داشتن بزرگترين تكاملى كه براى بنده ممكن است، از حقيقت بنده خدا بودن مستثنى مىشود. او هميشه محمد خواهد بود حتى اگر در همان حال بزرگترين و بهترين هويت را داشته باشد.