گزارشى از مصاحبه با آيت‏ الله سيد محمّدباقر موحّد ابطحى - صفحه 132

گذشته‏ايم، فقط از خدا خواسته‏ايم كه به ما توفيق دهد تا آخر عمر، در خدمت ثقلين (قرآن و عترت) باشيم.
به ما توفيق بدهد كه با اخلاص، بتوانيم در برابر قرآنى كه همه مسلمانها دم از آن مى‏زنند (و با اين همه اگر بگويم اين قرآن مهجور است صحيح گفته‏ام) خدمت كنيم.
امروز، علم رو به تكامل و پيشرفت دارد. دانشگاه‏ها پيشروى‏شان اين است كه روى كتاب‏ها تحقيقات علمى انجام دهند. وقتى رسيدند به آنجا مبدأ ديگرى مى‏شود يعنى از آنجا بار ديگر نگرش‏ها شروع مى‏شود. اين بازنگرى‏ها براى بررسى استدراكات است و جلو مى‏رود.
مثال بزنم: در روزگار پيشين، براى مخابرات، تلفن‏هاى هندلى وسيله‏اى بود. امّا روزى به تلفن خودكار رسيد و امروز به صورت همراه درآمده و اكنون رسيده به آنجايى كه تصويرى آمده است. اين است كه اصلاً نگاه به عقب نمى‏كند. امّا متأسفانه در مورد قرآن، هر آقايى براى خودش، كتاب مستقل مى‏نويسد. ولى بايد جامعه روحانيت و دانشمندان مسلمان تحقيق كنند و به طور گروهى آنچه را كه از ما قبل شايسته‏تر است بگيرند و به سراغ موارد ديگر بروند.

[ضرورت تفسير قرآن ]

لذا من محضر آيت الله طباطبائى مطلبى گفتم. عرض كردم: آقا! شما تفسير دو جلد نوشته‏ايد تا سوره النحل، در تبريز. ۱ اين به درد چاپ سده اصفهان ما مى‏خورد، نه حوزه. خوب است شما شروع كنيد و تفسير را از اول در محضر علما و دانشمندان و متفكران و كسانى كه با شما همكارى كنند، همفكرى و همدلى داشته باشند، درس بگوييد. در اين درس بايد مثل درس خارج تحقيق بشود و به جلو برود. فرمودند: «شرايطش فراهم نيست.» درنتيجه، من و آقاى مهدى حائرى تهرانى تصميم گرفتيم و

1.ـ اشاره به تفسير روايى كه مرحوم طباطبايى قبل از الميزان نوشته بود و تاكنون چاپ نشده است. اين تفسير، «البيان» نام دارد و نسخه آن به خط مؤلف در ميان آثار چاپ نشده معظّم له موجود است. (ويراستار).

صفحه از 148