نگاهى به كتاب نمايه نامه موضوعى صحيفه جامعه سجاديه - صفحه 155

قسمتى از آن هدف را تعقيب مى‏كرد. البته گزينش هر دو روش با توجه به نوع اثر و درجه‏بندى اهميت آن توجيه مى‏شود و هر كدام داراى محاسن و كاستى‏هايى است كه در جاى خود مورد بررسى و كاوش قرار گرفته است. مثلاً روش معجم لفظى براى منابعى چون قرآن كريم، نهج‏البلاغه و صحيفه سجاديه و ديگر متون حديثى كه اصل كلمات براى محققان اهميت ويژه دارد، همراه با كاربردهاى ديگر آن، از روش‏هاى كارگشا و كم نقص است و با توجه به اين كه زمان زيادى از ارائه آن نمى‏گذرد، براى تأمين قسمتى از نياز محققان، هنوز جايگزين نيافته است. روش ديگر كه از ديرباز مورد توجه و عمل دانشمندان بوده، فهرست‏نگارى‏هاى موضوعى و يا تهيه كشف المطالب است. در اين روش، پديد آورنده ـ در حدّ تسلّط خود بر متن ـ ابتدا چارچوبى ذهنى براى محتوى مى‏سازد و تلاش مى‏كند درون مايه اثر را در آن چارچوب جاى دهد. اين روش در زمان خود، مؤثر و تا اندازه‏اى كارآيى آن مفيد بوده است. ولى با توجه به محدوديت‏ها و تنوع خواست مراجعه كنندگان، امروزه اين روش چندان كارساز تلقى نمى‏شود.
روش جديدى براى فهرست نگارى كتاب‏هاى علمى امروز، مرسوم است كه به صواب نزديك‏تر و نسبت به روش‏هاى پيشين، كارآمدتر است. در اين روش، تهيه كننده بدون هيچ پيش طرح قبلى و يا چارچوبِ از پيش ساخته‏اى، مستقيما به متن اثر مراجعه مى‏كند و با استفاده از واژه‏هاى كليدى متن و ايجاد يك رابطه مفيد و تعريف شده ميان آن‏ها، به ساخت و ساز فهرست مى‏پردازد، كه از آن به «فرهنگ موضوعى» يا «نمايه نامه موضوعى» ياد مى‏كنيم. در اين روش، الفاظ موضوعى متن، راهنماى مشترك تهيه‏كنندگان و كاربران خواهد بود و از اين جهت ذهن مشتركى، هم در تهيه فرهنگ و هم در مراجعه به آن فراهم خواهد آمد و از كمترين اعمال سليقه فردى برخوردار است.
در اين روش كه مدخل‏ها به صورت الفبايى مرتّب مى‏شود، مجموعه اطلاعات هر موضوعى كه از يك واژه خاص و مطلع در يك اثر برمى‏خيزد، با واژه‏هاى كمكى و تكميلى ـ كه بازهم بيشتر متأثّر و هماهنگ با متن است ـ جهت‏دار شده و مجموعه اطلاعات آن به صورتِ شكل‏يافته، به كاربران عرضه مى‏شود.
با اين روش، تا به حال دو اثر را در موضوع قرآن كريم سراغ داريم كه از هر دو، زمان

صفحه از 166