و اضافى مورد تصور قرار دهد يا از جهت عنوانهاى صفات ثبوتى ذاتى، نه از اين جهت كه او عين آن عناوين يا معروض آن عناوين است، بلكه از اين جهت كه او عين فردى از آنها در خارج است. و به اين صورت وجود او تصديق مىشود با مشاهده حضورى و برهانهاى قطعى، با تنزيه خدا از توابع ادراكات حسى مانند موادّ و وضع و مكان و مقدار و اشاره پذيرى و غير آنها.
8 ـ مرحوم فيض كاشانى (1007 ـ 1091)
ايشان بعد از نقل قول مرحوم كلينى و شيخ صدوق و گفتار حكما در باب معرفة الله بالله و نقد و بررسى آنها، نظر خود را در اين باره چنين مطرح مىكند:
إنّ لكلّ شيء ماهيّة هو بها هو؛ و هي وجهه الّذي إلى ذاته. كذلك لكلّ شيء حقيقة محيطة به، بها قوام ذاته و بها ظهور آثاره و صفاته، و بها حوله عمّا يرديه و يضرّه و قوّته على ما ينفعه و يسرّه. و هي وجهه الّذي إلى الله سبحانه و إليها أشير بقوله عزّوجلّ: وَاللهُبِكُلِّ شَيءٍ مُحِـيطٌ۱ و بقوله سبحانه:وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُ۲ و بقوله تعالى:وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الوَرِيدِ۳ و...بقوله:كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَهُ۴ فإنّ تلك الحقيقة هي الّتي تبقى بعد فناء الأشياء.
فقوله عليه السلام : «اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ»، معناه: انظروا في الأشياء إلى وجوهها الّتي إلى الله سبحانه، بعد ما أثبتم أنّ لها ربّاً صانعاً. ۵
هر چيزى را ماهيتى است كه عبارت از حقيقتِ آن شيء است. اين ماهيت، وجه آن شيء به خودش است. همين سان، هر چيزى را حقيقتى است كه محيط به آن است كه قوام ذات آن به اوست، و ظهور آثار و صفاتش به اوست، و قوّه او براى رفع موانع و ضرر و جلب منافع و اسباب سرور همان است. و آن وجه آن شيء به سوى خداى سبحان است كه در آيات شريفه زير به آن اشاره شده است:
1.ـ فصلت / ۵۴. والآية إنّه بِكُلِّ شَيءٍ مُحِـيطٌ.
2.م ـ الحديد / ۴.
3.ـ ق / ۱۶.
4.ـ قصص/ ۸۸.
5.ـ الوافى ۱ / ۳۳۹.