فبذلك الّذي اقتبس منه كلّ موجود ـ على حسب مرتبته ـ يعرف كلّ خالقه. و بذلك العلم الّذي صدر كلّ شيء عن جاعله القيوم، صدرالتصديق عنهم بربوبيّته. ۱
آنگاه كه امام عليه السلام تصديق اقرارى به معرفت خداوند سبحان را ياد آور شد و روشن ساخت كه آن تصديق به عقول صورت مىگيرد، با اين تعبير( بالفطرة ثبت حجّته) خواست بيان كند كه آن تصديقِ اقرارى، كار عقل نيست بلكه فطرت خداست كه مردم را بر آن مفطور كرده است. و اگر آن فطرت نبود، احدى خالق خويش را نمىشناخت. ما للتراب و ربّ الأرباب.
و معناى فطرت آن است كه خداى سبحان، خلق را از نور خويش آفريد و به مقتضاى علـم خـويش آنها را پديـد آورد. پـس بدانچه همه موجودات، از خدا اقتباس كردهاند ـ برحسب مراتبى كه براى هر يك از آنها است ـ خالق خويش را مىشناسند. و با اين علم كه هر چيزى از جاعل قيوم خويش صادر گشته است، تصديق به ربوبيّت خداوند متعال، از آنها صادر مىشود.
قاضى سعيد در شرح «و فاطرهم على معرفة ربوبيّته» مىنويسد:
من هذه العبارة يظهر أنّ معرفة جمهور العباد إنّما يتعلّق بمرتبة الربوبيّة، و عليها فطرتهم. و أمّا مرتبة الألوهيّة فإنّما حصول المعرفة بها للرسل المكرّمين و الأنبياء والأولياء المقّربين و المؤمنين الممتحنين. و أمّا مرتبة الأحديّة الذاتيّة الصرفة، فبمعزل عن العباد و الملائكة أجمعين، إذ لا وصف في تلك الحضرة و لا رسم و لا اسم لهذه المرتبة، فلا يتعلّق بها معرفة عارف و لا يحوم حومها وصف واصف. ۲
از اين عبارت ظاهر مىشود كه معرفت همه مردم به مرتبه ربوبيّت تعلق گرفته است و بر اين معرفت مفطور شدهاند. و أمّا معرفت مرتبه الوهيت، اختصاص به رسولان گرامى و انبيا و اولياى مقرّب و مؤمنينِ آزموده دارد. و أمّا معرفت مرتبه
1.ـ شرح توحيد صدوق ۱ / ۱۲۸.
2.ـ همان / ۲۸۷.