مرورى بر احاديث معرفت خدا (2) - صفحه 43

فبذلك الّذي اقتبس منه كلّ موجود ـ على حسب مرتبته ـ يعرف كلّ خالقه. و بذلك العلم الّذي صدر كلّ شيء عن جاعله القيوم، صدرالتصديق عنهم بربوبيّته. ۱
آنگاه كه امام عليه ‏السلام تصديق اقرارى به معرفت خداوند سبحان را ياد آور شد و روشن ساخت كه آن تصديق به عقول صورت مى‏گيرد، با اين تعبير( بالفطرة ثبت حجّته) خواست بيان كند كه آن تصديقِ اقرارى، كار عقل نيست بلكه فطرت خداست كه مردم را بر آن مفطور كرده است. و اگر آن فطرت نبود، احدى خالق خويش را نمى‏شناخت. ما للتراب و ربّ الأرباب.
و معناى فطرت آن است كه خداى سبحان، خلق را از نور خويش آفريد و به مقتضاى علـم خـويش آنها را پديـد آورد. پـس بدانچه همه موجودات، از خدا اقتباس كرده‏اند ـ برحسب مراتبى كه براى هر يك از آنها است ـ خالق خويش را مى‏شناسند. و با اين علم كه هر چيزى از جاعل قيوم خويش صادر گشته است، تصديق به ربوبيّت خداوند متعال، از آنها صادر مى‏شود.
قاضى سعيد در شرح «و فاطرهم على معرفة ربوبيّته» مى‏نويسد:
من هذه العبارة يظهر أنّ معرفة جمهور العباد إنّما يتعلّق بمرتبة الربوبيّة، و عليها فطرتهم. و أمّا مرتبة الألوهيّة فإنّما حصول المعرفة بها للرسل المكرّمين و الأنبياء والأولياء المقّربين و المؤمنين الممتحنين. و أمّا مرتبة الأحديّة الذاتيّة الصرفة، فبمعزل عن العباد و الملائكة أجمعين، إذ لا وصف في تلك الحضرة و لا رسم و لا اسم لهذه المرتبة، فلا يتعلّق بها معرفة عارف و لا يحوم حومها وصف واصف. ۲
از اين عبارت ظاهر مى‏شود كه معرفت همه مردم به مرتبه ربوبيّت تعلق گرفته است و بر اين معرفت مفطور شده‏اند. و أمّا معرفت مرتبه الوهيت، اختصاص به رسولان گرامى و انبيا و اولياى مقرّب و مؤمنينِ آزموده دارد. و أمّا معرفت مرتبه

1.ـ شرح توحيد صدوق ۱ / ۱۲۸.

2.ـ همان / ۲۸۷.

صفحه از 70