مرورى بر احاديث معرفت خدا (4) - صفحه 15

مى‏شود كه عارف در اثر دعا و عبادت و خضوع، عرفان اشراقى از سوى خداى سبحان ذوق مى‏نمايد.
امّا معرفة اللّه‏ باللّه‏ چنان‏كه بارها تذكّر داده شد بدان معنا نيست كه چون همه‏ى خلايق را خدا خلق كرده و عقل را هم او به آن‏ها داده است، پس اگر خدا را به واسطه‏ى اشيا و عقل شناختيم، در حقيقت خدا را به خدا شناختيم؛ بلكه معرفه‏اللّه‏ باللّه‏ اشاره به آن است كه عقل و همه‏ى قواى اداراكى بشرى از رسيدن به خداى سبحان عاجز و ناتوانند و معرفت او تنها به خود او صورت مى‏گيرد. روشن است كه اگر منظور از معرفه‏اللّه‏ باللّه‏ اين باشد كه چون عقل را خدا به ما مى‏دهد، پس هر چيزى را كه به عقل بشناسيم در حقيقت آن را به خدا شناختيم. در اين صورت فرق ميان معرفه‏اللّه‏ و معرفت غير خدا نخواهد بود و معرفه‏اللّه‏ هيچ خصوصيّت و ويژگى خاصّى نسبت به ساير معارف نخواهد داشت. پس چرا در مورد معرفه‏اللّه‏ به اين جهت تأكيد شده و اصرار گرديده و روايات با شدّت فراوان تصريح كرده است كه اگر معرفت خدا به خدا نبود، هيچ‏كس خالق و رازق خويش را نمى‏شناخت؟!
همان‏طور كه در بررسى نظريّه‏ى مرحوم صدوق بيان شد، اين معنا خلاف ظاهر احاديث اين باب است. اعتقاد به آن و رفع يد از ظاهر، نياز به قرينه برخلاف دارد كه در روايات نه تنها چنين قرينه‏اى يافت نمى‏شود؛ بلكه قرينه برخلاف آن وجود دارد؛ زيرا روايات فراوانى معرفت خدا را فعل خدا مى‏داند و هدايت را مختص به خدا مى‏شمارد، در صورتى كه لازمه‏ى معناى مورد نظر اين است كه اصل معرفت فعل خدا نيست؛ بلكه فعل خدا اعطاى عقل و خلق اشيا است و وجود آن قوّه‏ى ادراكى و اشيا است كه معرفت مى‏آورد؛ ولى از آن‏جا كه عقل را خدا مى‏دهد پس هرچيزى كه فعل عقل هم باشد، در حقيقت به فعل خدا برمى‏گردد، نه اين‏كه معرفت به طور مستقيم فعل خدا باشد.
اضافه بر اين‏ها دلالت آيه‏ى شريفه: «إنّا لِلّه و إنّا إليهِ راجعون» به دو نوع سير و سفر معرفتى يعنى سير از خدا به خلق و سفر از خلق به خدا، جاى ترديد و تأمّل دارد و در روايات اهل بيت عليهم ‏السلام «انّاللّه» اقرار به مالكيّت خداى سبحان معنا شده است و «انّا إليه راجعون» به معناى اقرار به هلاك و فنا گرفته شده است. ۱

1.نهج‏البلاغه، كلمات قصار/ ۹۹.

صفحه از 30