معرفت و هدايت، فعل خدا است آيات و روايات - صفحه 38

الطاعة. ۱«امام عليه ‏السلام با گفتن«بعد معرفته»يادآورى كرده كه اصل معرفت خداوند متعال برتر از اطاعت امام است. چگونه برتر نباشد؟ درحالى كه معرفت، اصل اطاعت است، اگر چه كمال معرفت به اطاعت حاصل مى‏شود. خلاصه اين‏كه نظام اطاعت بر اصل معرفت وابسته است و كمال معرفت، به نظام اطاعت متوقف است.»
امام صادق عليه ‏السلام مى‏فرمايد:
«وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ كُلَّهُ فِي أَرْبَعٍ: أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ، وَ الثَّانِي أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ، وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ، وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُك مِنْ دِينِك.»۲«علم مردم را در چهار چيز يافتم: اوّل آن‏ها اين است كه پروردگارت را بشناسى. دوم آن‏كه بدانى كه پروردگارت با تو چه كرده است. سوم آن‏كه بدانى از تو چه مى‏خواهد. چهارم آن‏كه بدانى چه چيزى تو را از دين‏ات بيرون مى‏كند.»
اين حديث شريف ممكن است در نظر بدوى با روايات فعل اللّه‏ بودن معرفت و عدم تكليف انسان به آن منافات داشته باشد. ولى با دقّت در آن معلوم مى‏شود كه معرفت در اين روايت نيزـ مانند روايات پيشين‏ـ ناظر به معناى دوم آن است. يعنى: تصديق و ايمان به خدا، تصديق و ايمان به نعمت‏هايى كه خداى سبحان در هيكل انسانى تو قرار داده است، تصديق و ايمان به آن‏چه از تو مى‏خواهد، و شناخت آن‏چه تو را از دين و مسير الهى خارج مى‏كند.
چنين معرفتى فعل انسان است و به عنوان علم انسان از آن ياد مى‏شود. البته اين منافات ندارد با آن‏كه علمى كه از ناحيه خداوند سبحان و به فعل خود او به انسان داده شود، علم انسان گفته شود. پس روايت منافاتى با معناى اوّل معرفت هم ندارد. ولى اگر كسى اصرار داشت كه معرفت و علم در اين‏جا فعل انسان است، مى‏گوييم: با توجه به روايات ياد شده، ناگزير بايد به معناى تصديق و ايمان گرفته شود.

1.شرح اصول كافى ۵ / ۱۸۱.

2.كافى ۱ / ۵۰؛ معانى‏الأخبار / ۳۹۴؛ الخصال ۱ / ۲۳۹؛ المحاسن ۱ / ۳۶۵.

صفحه از 43