معرفت و هدايت، فعل خدا است آيات و روايات - صفحه 39

خلاصه اين‏كه رواياتى كه در نگاه اولى مخالف با مدّعاى اين گفتار (فعل خدا بودن معرفت) به نظر مى‏آمد، با ديد نهايى و دقّت نظر معلوم شد كه هيچ تعارض و تخالفى با آن‏ها ندارند، بلكه در حقيقت بر معناى ديگرى از معرفت دلالت دارند كه عين عمل و يا همراه عمل است. اين امرى متعارف در عرف تفاهم و تخاطب است. و در اجتماع انسانى، كسى را كه براساس معرفت و آگاهى خويش عمل نكند، جاهل و بى معرفت خوانند. روايات مورد بحث نيز به اين نكته اشاره كرده و معرفت را بر پايه‏ى عمل نهاده‏اند. يعنى خواسته‏اند بگويند معرفت در حقيقت همان عمل است و اگر عمل نباشد، معرفتى در كار نيست.

6ـ حل تعارض ظاهرى دو گروه روايت و وجه جمع آن‏ها

ممكن است گفته شود: اين روايات به روشنى دلالت دارد بر اين‏كه معرفت، فعل انسان است.
گوييم: البته اين تصوّر براى كسى پيش مى‏آيد كه اين روايات را تنها مورد توجه قرار مى‏دهد. امّا بايد در كنار اين‏ها به روايات ديگر نيز توجه كند، مانند: رواياتى كه به صراحت، معرفت را فعل خدا مى‏شمارد، روايات معرفة اللّه‏ باللّه‏، روايات فطرى بودن معرفت خدا كه بعداً ذكر خواهد شد و نيز روايات عجز قواى ادراكى بشر از معرفت خداوند سبحان. در اين صورت، به نظر نمى‏رسد اين ظهور براى او روشن و بدون هيچ گونه ترديد و شبهه بوده باشد. و چنين شخصى چاره‏اى ندارد جز اين‏كه يكى از دو امر را انجام دهد: يا از صراحت روايات ديگر، رفع يد كند يا از ظهور اين روايات دست بردارد.
شقّ اوّل قطعا صحيح نيست، زيرا معرفت مراتبى دارد كه همه اين مراتب، فعل خداوند سبحان است. ولى فقط معرفت ابتدايى است كه از ناحيه خداوند سبحان بدون هيچ‏گونه حركتى از سوى بنده‏اش به او تفضّل مى‏شود. به جز آن، معرفت‏هاى بعدى همه مشروط به اذعان و تسليم و ايمان بنده است. پس اگر بنده‏اى تسليم شد، خداوند متعال او را مشمول هدايت ثانوى و معرفت دوم خويش قرار مى‏دهد. در اين صورت مى‏توان گفت كه تسليم و تصديق و ايمان بنده،

صفحه از 43