«خداوند، هيچ عملى را بدون معرفت نمىپذيرد و هميشه معرفت با عمل همراه است. كسى كه عمل مىكند، معرفت او را به عمل رهنمون مىشود. و آنكه عمل نمىكند، معرفتى براى او نيست. آگاه باشيد كه بعضى از ايمان، از بعض ديگر است.»
در اين حديث شريف، معرفتى كه عمل به دنبال نداشته باشد، معرفت به حساب نيامده است. اين حديث نيز معرفت را امرى مىداند كه هيچگاه از عمل جدا نمىشود و اگر عمل در كار نباشد، معرفتى هم در كار نيست. معرفتى ابتدايى كه از ناحيهى خداوند سبحان و به فعل خداى تعالى براى انسان عطا مىشود، چنين خصوصيّتى را ندارد كه حتماً عمل به دنبال داشته باشد، بلكه خداوند سبحان مىفرمايد: «إِنّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً» . آيه شريفه به روشنى دلالت دارد كه هدايت بر همگانـ اعمِّ از كفّار و مؤمنانـ از ناحيهى خداى سبحان به انجام رسيده است. در اين ميان، بندگان اختيار دارند كه به راه راست روند يا از راه خدا دورى گزينند.
پس روشن شد كه معرفت، در رواياتى كه به عنوان فعل بشر اطلاق شده است، يا به معناى تصديق و تسليم و ايمان است، يا به معناى معرفتى كه هميشه همراه با عمل است. از اين باب به آن معرفت مىتوان عبادت و شكر هم اطلاقكرد.
در روايات ديگرى نيز معرفت به معناى تصديق و ايمان و تسليم به كار رفته است. پس مىتوان در اين روايات، معرفت را به معناى تصديق و تسليم گرفت. براى نمونه تعدادى از اين روايات نقل مىشود:
ابوحمزه مىگويد: امام باقر عليه السلام فرمود:
«إِنَّمَا يَعْبُدُ اللَّهَ مَنْ يَعْرِفُ اللَّهَ. فَأَمَّا مَنْ لا يَعْرِفُ اللَّهَ، فَإِنَّمَا يَعْبُدُهُ هَكَذَا ضَلالاً. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟ قَالَ: تَصْدِيقُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصْدِيقُ رَسُولِهِ صلى الله عليه و آله وسلموَ مُوَالاةُ عَلِيٍّ عليه السلام وَ الإئْتَِمامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى عليهم السلام وَ الْبَرَاءَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ. هَكَذَا يُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.» 1 «تنها كسى خدا را عبادت مىكند كه او را شناخته باشد. امّا كسى كه خدا را