نشناخته باشد، خدا را اينگونهـ از سر گمراهىـ عبادت مىكند. [ يعنى چون مخالفان]
پرسيدم: معرفت خدا به چه معناست؟
فرمود: تصديق خداى عزّوجلّ و تصديق رسولش صلى الله عليه و آله وسلمو پذيرش ولايت على عليه السلام و اقتدا به ائمه هدى عليهم السلام و برائت از دشمنانشان به خداوند عزيز. معرفت خداى عزّوجلّ به همين صورت است.
در اين حديث شريف، تصديق الوهيت خدا، رسالت رسول خاتم صلى الله عليه و آله وسلم، ولايت على عليه السلام و اقتدا به ائمه هدى عليهم السلام معرفت خدا به حساب آمده است. بديهى است كه اين معرفت، فعل بندگان است نه فعل خداوند سبحان. پس معلوم مىشود وقتى معرفت مورد تكليف قرار مىگيرد و به عنوان بهترين و برترين فريضه به شمار مىآيد، منظور تصديق و ايمان و پذيرش است، نه به معناى حقيقى آن كه عبارت از علم و آگاهى و وجدان است.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«الإمَامُ عَلَمٌ فيما بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ. فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً.» 1
«امام، رايتى است ميان خداى عزيز و آفريدگانش. كسى كه امام را بشناسد، مؤمن است و آنكه او را انكار كند، كافر است.»
در اين حديث، معرفت در مقابل انكار به كار رفته است. اين تركيب دلالت دارد كه مراد از معرفت، شناخت و آگاهى نيست، بلكه ايمان و تصديق است.
آن امام همام در روايت ديگرى نيز از اين تركيب استفاده مىكند. حضرتش در بيان لشكريان عقل و جهل، معرفت را در مقابل انكار قرار داده و مىفرمايد:
«الْمَعْرِفَةُ وَ ضِدَّهَا الانْكَار.» 2
در حديثى ديگر آمده است:
«لا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا. مَنْ عَرَفَنَا كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَنَا كَانَ كَافِراً. وَ مَنْ
1.كمال الدين ۲ / ۴۱۲؛ بحارالأنوار ۲۳ / ۸۸.
2.كافى ۱ / ۲۲.