لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ يُنْكِرْنَا، كَانَ ضَالّاً.» 1 «مردم در جهل به ما معذور نيستند. كسى كه ما را بشناسد، مؤمن است و آنكه ما را انكار كند، كافر است. و آنكه ما را نمىشناسد و انكار هم نمىكند، گم است.»
بديهى است كه انكار، متوقّف بر معرفت به معناى شناخت است. انسان نمىتواند چيزى را انكار كند كه نمىشناسد. بنابراين انكار نمىتواند مقابل معرفت به معناى شناخت باشد. ناگزير، در اين حديث نيز مانند احاديث ديگر، مراد از معرفت و تصديق، ايمان بعد از شناخت است. 2
منابع
1ـ قرآن كريم
2ـ نهجالبلاغه
3ـ برقى، محمّدبنخالد، المحاسن، تحقيق سيّد مهدى رجائى، المجمع العالمى اهل البيت عليهم السلام . قم 1416 ه ق.
4ـ جزائرى، سيّد نعمتاللّه، نورالبراهين، تحقيق سيّد مهدى رجائى، مؤسسة النشر الإسلامى 1417 ه ق.
5ـ حرّانى، حسنبنعلى، تحفالعقول، تحقيق علىاكبر غفارى، جامعهى مدرّسين قم 1404 ه ق.
6ـ حلبى (تولّايى)، شيخ محمود، مناصب النّبى (تقريرات مباحث مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى)، مخطوط.
7ـ حميرى، ابوالعبّاس، عبداللّه، قُرب الإسناد، مؤسّسة آلالبيت عليهم السلام لإحياء التراث. قم 1413 ه ق.
8ـ خزاز قمى، علىّبنمحمّد، كفايهالأثر، تحقيق عبدالطيف حسينى كوه كمرى، انتشارات بيدار 1401 ه ق ـ قم.
1.كافى ۱ / ۱۸۷؛ بحارالأنوار ۳۲ / ۳۲۵.
2.نويسنده، در گفتارى ديگر، ديدگاههاى جمعى از بزرگترين دانشمندان شيعه (از قرن سوم تا پانزدهم) را در همين موضوع نقل و نقد و بررسى مىكند. اين گفتار، در آينده منتشر خواهد شد، انشاءاللّه.