معرفة اللّه‏، فطرى است آيات و روايات - صفحه 34

التذكّر: تذكر ما أنسيته و ذكرت الشيء بعد النسيان. ۱
يكى از موارد استعمال تذكّر، آن‏جاست كه انسان ابتدا نسبت به امرى آگاهى داشته باشد، سپس برايش فراموشى و غفلت عارض شود و آن‏گاه دوباره به آن آگاهى سابق باز گردد. در اين صورت، واژه‏ى «تذكّر»؛ يعنى «ياد آوردن» به كار مى‏رود. هر عاملى كه انسان را نسبت به امرِ فراموش شده توجّه دهد، «مذكّر» ناميده مى‏شود.
2ـ 7ـ 2) در بند 2ـ 6 گفته شد كه مراد از «تذكّر»، يادآورى و توجّه دادن مردم به معروف فطرى خويش است. گفتيم كه انسان‏ها به تعريف الاهى، حامل معرفت خدا شده‏اند؛ امّا آن‏گاه كه به دنيا مى‏آيند، معروف فطرى خويش را فراموش مى‏كنند و از آن غافل مى‏شوند. آن‏گاه خداوند سبحان، پيامبران خويش را در ميان آن‏ها برمى‏انگيزد تا آنان را به معروف فطرى خويش توجّه و تذكّر دهند.
بدين سان، در نگاه اوّل، مذكِّر بودن، معنايى گسترده‏تر از توجّه و تنبّه و بيرون آوردن از فراموشى و غفلت دارد؛ ولى با توجّه به قرائن موجود در آيات ديگر و روايات وارد شده در باب معرفة اللّه‏، روشن مى‏شود كه مراد از مذكِّر بودن پيامبر و مذكّـِر بودن قرآن كريم، همان توجّه و تنبّه دادن به خداست، نه ايجاد معرفت جديد كه هيچ‏گونه سابقه‏اى با آن وجود نداشته باشد.

2ـ8) آيات بأساء و ضرّاء

أَمَّـنْ يُجِـيبُ المُضْـطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَـكْشِفُ السُّـوءَ وَ يَـجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الأَرْضِ؟ أَ إِلـهٌ مَـعَ اللّهِ، قَلِـيلاً ما تَذَكَّـرُونَ. 2 آيا كيست كه درمانده راـ وقتى بخواندـ اجابت مى‏كند و گرفتارى را برطرف مى‏سازد و شما را جانشينان اين زمين قرار مى دهد؟! آيا معبودى ديگر همراه با «اللّه‏» هست؟ چه كم متذكّر مى شويد! قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السّاعَةُ، أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ

1.لسان العرب ۵ / ۴۸ ـ۴۹.

2.النمل (۲۷)/ ۶۲.

صفحه از 39