التذكّر: تذكر ما أنسيته و ذكرت الشيء بعد النسيان. ۱
يكى از موارد استعمال تذكّر، آنجاست كه انسان ابتدا نسبت به امرى آگاهى داشته باشد، سپس برايش فراموشى و غفلت عارض شود و آنگاه دوباره به آن آگاهى سابق باز گردد. در اين صورت، واژهى «تذكّر»؛ يعنى «ياد آوردن» به كار مىرود. هر عاملى كه انسان را نسبت به امرِ فراموش شده توجّه دهد، «مذكّر» ناميده مىشود.
2ـ 7ـ 2) در بند 2ـ 6 گفته شد كه مراد از «تذكّر»، يادآورى و توجّه دادن مردم به معروف فطرى خويش است. گفتيم كه انسانها به تعريف الاهى، حامل معرفت خدا شدهاند؛ امّا آنگاه كه به دنيا مىآيند، معروف فطرى خويش را فراموش مىكنند و از آن غافل مىشوند. آنگاه خداوند سبحان، پيامبران خويش را در ميان آنها برمىانگيزد تا آنان را به معروف فطرى خويش توجّه و تذكّر دهند.
بدين سان، در نگاه اوّل، مذكِّر بودن، معنايى گستردهتر از توجّه و تنبّه و بيرون آوردن از فراموشى و غفلت دارد؛ ولى با توجّه به قرائن موجود در آيات ديگر و روايات وارد شده در باب معرفة اللّه، روشن مىشود كه مراد از مذكِّر بودن پيامبر و مذكّـِر بودن قرآن كريم، همان توجّه و تنبّه دادن به خداست، نه ايجاد معرفت جديد كه هيچگونه سابقهاى با آن وجود نداشته باشد.
2ـ8) آيات بأساء و ضرّاء
أَمَّـنْ يُجِـيبُ المُضْـطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَـكْشِفُ السُّـوءَ وَ يَـجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الأَرْضِ؟ أَ إِلـهٌ مَـعَ اللّهِ، قَلِـيلاً ما تَذَكَّـرُونَ. 2 آيا كيست كه درمانده راـ وقتى بخواندـ اجابت مىكند و گرفتارى را برطرف مىسازد و شما را جانشينان اين زمين قرار مى دهد؟! آيا معبودى ديگر همراه با «اللّه» هست؟ چه كم متذكّر مى شويد! قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السّاعَةُ، أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ