سيزده نكته درباره قرآن - صفحه 35

گروه از ملائك آن را واجد شدند.
ب. نزول تدريجى قرآن: پس از بعثت پيامبر به رسالت، به تدريج در ظرف 23 سال، قرآن بر قلب پيغمبر نازل شد؛ هر بار يك يا چند آيه. عين همين الفاظ نازل مى‏شد: «نزل به الروح الأمين على قلبك.» (شعراء (26)/ 193ـ194) اين نزول تدريجى را نزول نجومى يا منجّمى نيز مى‏نامند.

2. تشاكل بين پيامبر و حجّت او

دانشمندان مى‏گويند: تناسب بين حكم و موضوع لازم است. ما مى‏گوييم: ميان پيامبر و حجّت او تشاكل لازم است. هر پيغمبرى با مقامى كه دارد، با يك حجّت و برهان متناسب است. پيامبر خاتم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم اشرف انبياء و اكمل ممكنات است؛ پس تمام شئون او بايد با او تناسب داشته باشد. آن حضرت، مرآت يگانگى خداست. همان گونه كه خداوند، شبه و نِدّ و مثل ندارد، پيغمبر نيز در عالم امكان، شبه و مِثل ندارد تا به «نداشتن شِبه و مِثل» مرآتِ «بلا مِثلىِ» خدا شود؛ لذا تمام شئون پيامبر بايد همين گونه بى‏مانند باشد.
از جمله مقامات پيامبر خاتم اين است كه بر پيامبران ديگر، پيامبر است. امام صادق عليه ‏السلام فرمود: يا مفضّل! أما علمت أنّ اللّه‏ تبارك و تعالى بعث رسول اللّه‏ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم ـ و هو روح ـ إلى الأنبياء عليهم ‏السلام ـ و هم أرواح ـ قبل خلق الخلق بألفي عام؟ (16: بحار ج 15، ص14)
زمانى كه هنوز پيغمبر ما روح بود ـ يعنى هنوز به بدن تعلّق نگرفته بود ـ بر پيامبران ـ كه در عالم ارواح بودند ـ به عنوان پيامبر مبعوث شد؛ يعنى پيامبران ديگر، امّت خاتم الانبياء صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم هستند.
برهان نبوّت چنين پيغمبرى بايد متناسب با خودش باشد؛ يعنى معجزه او ميان ديگر معجزات، بى‏مانند باشد؛ چنان‏كه خودش در ميان ممكنات بى‏نظير است. معجزاتى مانند شقّ القمر، شفا دادن بيمار، زنده كردن مردگان، اژدها كردن عصا، يد بيضا و مانند آنها، در شأن حضرت موسى و عيسى عليهماالسلام است؛ امّا شأن خاتم

صفحه از 75