سيزده نكته درباره قرآن - صفحه 39

در نوع دوم، رموز و اشارات و حقايق و لطائف فراوان وجود دارد و به همان عنايت، عين الفاظ را به پيامبر مى‏رساندند.
پيامبر خاتم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم با اينكه نسبت به ما ـ بلكه نسبت به تمام پيامبران و ملائك ـ در اوج شكوهمندى است؛ ولى نسبت او به خداى تعالى نسبت صِفر است به عدد و نسبت عدم است به وجود. از اين رو، حقايق و اشارات قرآن را خداوند به پيامبر مى‏آموزد؛ حقايقى كه پيش از آن نمى‏دانسته است. در قرآن مى‏فرمايد:
«علّمك ما لم تكن تعلم.» (نساء (4) / 113)
«و قل ربّ زدنى علما.» (طه (20) / 114)
وقتى مى‏گوييم خداوند حقايقى به پيامبرش مى‏آموزد، در اين جمله، نقص را به حضرتش نسبت نداده‏ايم. خداوند به پيامبر امر فرمود كه قرآن را از رو بخواند، بدون كمترين تغييرى.
«واتل ما أوحي إليك من كتاب ربّك لامبدّل لكلماته و لن تجد من دونه ملتحدا.» (كهف (18) / 27)
«قل ما يكون لي أن أُبّدله من تلقاء نفسي، إن أتّبع إلّا ما يوحى إلىّ.» (يونس (10) / 15)
مشركان از پيغمبر مى‏خواستند قرآنى ديگر بياورد؛ ولى پيامبر پاسخ مى‏داد كه من نمى‏توانم چيزى از اين كتاب را تغيير دهم.
حديثى مفصّل ـ كه امام باقر عليه ‏السلام در وصف قرآن و شئون و مقامات آن در روز قيامت دارد ـ بر مدّعاى ما دليل است. بر اساس اين حديث، قرآن در روز قيامت، به بهترين صورت ظاهر مى‏شود؛ به گونه‏اى كه تمام مردم به آن مى‏نگرند. وقتى در شكل انسان، به يك گروه از مسلمانان مى‏رسد، با شگفتى مى‏گويند: ما او را مى‏شناسيم! او بيشترين كوشش را در راه خدا داشت؛ از اين رو، زيبايى و نورى دارد كه به ما نداده‏اند. همين گونه در صف شهداء در كسوت يك شهيد و در صف پيامبران و مرسلين، در چهره يك پيامبر مرسل نمودار مى‏شود و آنان نيز از او

صفحه از 75