دامنه قيامت است. قرآنى كه آورده، به چند تعبير، همين مطلب را بيان مىكند؛ از جمله اين آيات:
«ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم و لكن رسول اللّه و خاتم النبيّين.» (احزاب (33) / 40)
«و ما أرسلناك إلّا كافّة للنّاس.» (سبأ (34) / 28)
«تبارك الّذي نزّل الفرقان على عبده ليكون للعالمين نذيرا.» (فرقان (25) / 1) طبق آيه اخير، قرآن تا جايى كه به گوش عالميان برسد، بر آنها حجّت است.
يكى از ادلّه خاتميّت، آن است كه اين پيامبر، افضل انبياء و اعظم ممكنات است. همچنين دين او كامل است و نقيصهاى در آن نيست تا دين ديگرى براى تكميل آن بيايد. اينها بخشى از دلائل آن بزرگوار بر ادّعاى اوست كه در جاى خود، تفصيل آن بايد بيايد. فعلاً به ارتباط آن با قرآن كار داريم.
طبق اين مدّعا، قرآن كتاب آسمانى است كه همه اشخاص را اعم از سياه و سفيد، آفريقايى و امريكايى و اروپايى، عالم و عامى، از عموم مردم گرفته تا بوعلى و فارابى ـ به همين مقدار كه عاقل بالغ باشند ـ به خود فرا خوانده است. وقتى مىفرمايد: «فاقرؤوا ما تيسّر من القرآن.» (مزّمّل (73) / 20)، يا مىفرمايد: «ولقد يسّرنا القرآن للذّكر فهل من مدّكر؟» (قمر (54) / 40) اين خطاب و توضيح هم براى عامىترين انسان است و هم براى بوعلى. اين كتاب براى هر دو نافع است. طبيعتا بايد پوستههاى مختلف داشته باشد: محكم و متشابه، مبيّن و مجمل، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقيّد، و... .
اين مدّعى نبوّت، آمده است و مىگويد: من آمدهام كه همه را تربيت كنم؛ به وسيله قرآن. در اين كتاب آمده است:
«ذلك الكتاب لاريب فيه هدى للمتّقين.» (بقره (2) / 2) مهم اين است كه متّقى باشد؛ چه عوام بىسواد باشد، چه ابنسينا. در اين حال، وقتى قرآن مىفرمايد: «إنّ عدّة الشهور عنداللّه اثنا عشر شهرا.» (توبه (9) / 36) ظاهر آيه براى دانشمندان و